...........نوده چناران...........(كوچه باغهاي ارتيان)
معرفي روستاي نوده چناران
 
 
چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:شعر ,نوده چناران ,همایون بهادری, :: 22:28 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

شماها نیز بیاد دارید؟

گلی مریم در جوار  یک کاج زندگی میکرد،

وپی بردید ؟

برای اولین دیدار،

چه مجنون وار آتش عشقم بر بسترش کان کاج بود هم پای با آن جاری شد

،ومن گریان کودک وار

به دنبال یک دیدار،شاید به دنبال لنگه کفشی

افتاده در نهری آب

با شن نوشتن های مریم،

یقیناً شما ها نیز با شن های آن اطراف طفره میرفتید.

شعر از همایون



چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:شعر ,نوده چناران ,همایون بهادری, :: 22:25 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

آن چنان هم که خلق میگویند  ،،،،

زشت نیست چهره قاتل! گاه بوده ام قاتل بیرحم،،،

در احساس،در رویای خویش،،،

وچنان زشت نبودم آنروز،،،

کز بی حوصله گی دور از چشم سهیل،،،

دار زدم طرح گنجشکی را بر بام سکوت،،،،

وآن دم ندیدم اثر از زشت رخی بر آینه تخت،،،،،

وچه بی پروا،،،

آری و چه بی پروا،،،

کشته ام چندین هزار،،،،

چندین نفر،،،

معصوم خفته در افکار موری چند،،،،

سخت مشغول خوردن شاید،،،،

دانه ای شاتوت!،،،،،

شعر از همایون بهادری



چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:شعر ,نوده چناران ,همایون بهادری, :: 22:18 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

دیروز ،،،،،

این باغ مملو از دار ودرخت بود،،،

دور از شرط و شروط برای روییدن،،،

نسیمی وزید،،،،کاجی رویید،،،که در این باغ هیچ ریشه نداشت،،،،،

سایه افکند بر دار و درخت،،،

بر برکه آب دم دیوار،،،،

باغ زین رستن کاج ،،،

چهره ای تماشایی داشت،،،،

دیوار فرو ریخت در برکه آب،،،

و بجز کاج،،،

کاج،،،

کاج،،،،

دگر هیچ نرویید در باغ.........

شعر از همایون بهادری



چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:نوده ,نوده چناران,, :: 11:14 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده 

ای ویرانه من

 ای ویرانه ی به ظاهر آباد 

ای که آوازه خودخواهیت ورد زبان هاست

باتو سخن میگویم 

دورشو از واژه پرنکبت من

نوده با ترک  من  سبز خواهیم بودبه دامانت ......

( به امیددوری از خودخواهی های فردی جهت ارتقاسطح زندگی جمعی. همایون)



چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:نوده ,نوده چناران,, :: 11:3 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

ای هزارجوی تهی از آب جاری

 بتو می اندیشم

که کنون تنها نمای ظاهر از تو باقیست 

دور ازصدای  شر شر آب زلالی 

ای شالیزاران بنام

کنون کامتان خشکیده است

خار وخاشاک به سوغات دهی برنسیم خشک وسوزان

بتو می اندیشم......

همایون بهادری



سه شنبه 18 تير 1392برچسب:نوده چناران, :: 9:28 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
 

 
 

 
کـِش شلوار
 
 
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، 
يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد! 
خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه.
 یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! 
  
ديگه پاک قاطی می کنه  با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. 
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!! 
 
طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده . خلاصه دوتایی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا !  من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه : 
والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!
 
  
نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند
ببینید کش شلوارشان! به کدام مدیر گیر کرده...!   
 
 
 
 
 


چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, مطلب, :: 1:7 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است

آيا مي دانيد بدن جوجه تيغي در هنگام تولد حالت ژله اي دارد و حتي ممكن است در حين تولد، نيمي از بدنش توسط تيغهاي بدن مادر كنده شود؛ اما تا قبل از یک هفتگی، بدنش كاملاً ترميم مي شود؟

 
آيا مي دانيد سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت يا همين فيلهاي امروزي است؟
 
آيا مي دانيد ضريب هوشي نوزاد انسان در سه روز اول تولد بيش از هفتصد و پنجاه است اما اين مقدار از روز چهارم به سرعت پايين مي آيد؟ و آيا مي دانيد با كمك اين هوش است که نوزاد سينه مادر را به روش استنتاجي پيدا مي كند و در واقع به اين نتيجه مي رسد كه بايد سينه را بمكد؟
 
آيا مي دانيد يك نوع سمندر در آفريقا وجود دارد كه تحمل شانزده هزار ولت برق با شدت جريان پنجاه هرتز را دارد و در اين حالت بدنش تنها نوري معادل يك لامپ 70 وات توليد مي كند؟

آيا مي دانيد زرافه ها در اصل گوشتخوار هستند اما به دليل عدم توانايي در بلعيدن غذا از روي زمين به دليل داشتن مري طولاني و نداشتن اندام مناسب برای شكار، گياه خواري مي كنند و به همين دليل يك زرافه در تمام طول عمر خود سوء هاضمه دارد؟
 
آيا مي دانيد در قطب شمال تنها دو ماه از تابستان امكان آتش روشن كردن در فضای آزاد وجود دارد و در بقيه ايام سال به دليل سرماي شديد، آتش به صورت تكه هاي بلور در آمده و خورد مي شود؟
 
آيا مي دانيد اگر بتوانید سر خود را سه بار پشت سر هم و در زمانی کمتر از 10 ثانیه محكم به ديوار بكوبيد، میگرنتان خوب می شود و اصلاً دردتان نمی گيرد؟
 
آيا مي دانيد اگر در هنگام چشم درد، بتوانید به کمک انگشت سبابه، چشمتان را از حدقه دربياوريد، دردتان برطرف شده و در کمتر از یک ساعت، یک چشم جدید به جای آن در می آید؟
 
آيا مي دانيد اگر پیش من بياييد تا من يك اردنگی محکم به شما بزنم، تمام بیماری ها و سموم بدنتان دفع مي شود؟
 
آيا مي دانيد كه همه اينها چرت و پرت بود؟
 
آيا مي دانيد شما الآن سر کار رفته اید؟
آيا مي دانيد هرچه الآن در دلتان نسبت به من گفتيد، خودتان هستيد؟
 
آیا میدانستید شما الان برای گرفتن انتقام از من، به فکر می افتید که این ایمیل را برای همه بفرستید؟
 
آيا مي دانيد هرچه در اينترنت به دستتان رسيد را نبايد باور كنيد چون شما عقل داريد؟
آیا میدانید که با وجود اینکه فهمیده اید که سر کار رفته اید، چرا دارید این ایمیل را تا آخر
میخوانید؟



چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, مطلب, :: 1:2 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است

خرافات

 

سلطه گري را گفتند چه خوری ؟ گفت: گوشت ملت گفتند:چه نوشی ؟ گفت: خون ملت............ گفتند: چه پوشی ؟ گفت: پوست ملت وی را گفتند از چه راه اینها را بدست میاوری ؟ گفت: از جهل مردمان! گفتند، ازجهل چگونه نگهداري و مراقبت ميكني؟ گفت در جعبة‌ طلائي خرافات



چهار شنبه 20 دی 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, مطلب, :: 23:58 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است


از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
 
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ... جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.
دوستدارتو : بابالنگ دراز 
 



سه شنبه 20 دی 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, مطلب, :: 23:48 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 
مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است


10 نکته 
 

1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...


2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...

 

3- وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...

 

4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..

 

5- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...

 

6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...

 

7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..

 

8- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...

 

9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..

 

10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است



سه شنبه 20 دی 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, مطلب, :: 23:40 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

مطلب زيباي زير را دست عزيزم با نا مستعار سوگند برايمان ارسال كرده اند

بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود ....بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم .....ما بهم بد کردیم ما بهم بد گفتیم ....ما حقیقتها را زیر پا له کردیم و چقد حظ بردیم که زرنگی کردیم از شما میپرسم: ما که را گول زدیم؟؟؟....



 

هيئت متوسلين به امام حسن مجتبي

(نودهي هاي مقيم مشهد)

 

باعرض تسليت ايام سوگواري ابا عبدالله اين روزها فرصتي شده تا به بحث مراسم ماه محرم دربين اهالي نوده چناران بپردازيم .

مطالب وعكسهايم در باره مراسم محرم در نوده چناران  هنوز كامل نشده  به همين دليل با پيشنهاد واطلاعاتي كه دوست عزيز آقاي سليمان حميدي در اختيار م گذاشتند ابتدا به معرفي مراسم اهالي نوده چناران مقيم در مشهد ميپردازيم واميدوارم بزودي مطالب مربوط به خود روستاي نوده چناران نيز آماده شود .  ان شاا..

حسينيه امام حسن مجتبي (ع)  نودهي هاي مقيم مشهد

اگر چه مشكلات معيشت وزندگي برخي اهالي را مجبور به مهاجرت به برخي شهرها به خصوص مشهد كرده است اما حس نوع دوستي وهم بستگي آنان را ازبين نبرده وهمواره در اندك فرصتهاي بوجود آمده به احياء وجان بخشيدن به سنتها آئينهاي فرهنگ غني خود ميپردازند .

در سال 1384آدرس مشهد -بلوار توس-توس1281 (خيابان شهيد علزاده) منزلي مسكوني توسط خير محترم( بانوفاطمه  السادات مغني  )جهت احداث حسينه اهالي نوده مقيم مشهد اهدا شد . حسينيه وفاطمييه نودهي هاي مقيم مشهدكه با همت افرادي چون حاج عباسعلي احمد زاده حاج محمد زارع كربلايي محمد پور حسن حاج قنبر دربانملك وجمعي از نودهي هاي مقيم مشهد اين حسينيه در سال 1387تاسيس شد .

در اين مكان بلافاصله بنايي مناسب ساخته شد وباوجود برخي كاستيها با شور اشتياق فراوان مراسم مربوط به ماههاي رمضان -محرم وادعيه كميل وتوسل برگزار شد .

با گذشت زمان وهمت واشتياق نودهي هاي مقيم مشهد هرساله برخي از كاستي هاي اين مكان برطرف واجراي مراسم هرچه بهتر برگزار ميشود .

عمده مراسم مذهبي اين حسينيه مراسم ماه مبارك رمضان كه شامل نماز جماعت ختم قرآن شبهاي قدر(احياء) همراه با پذيرائي افطار وسحر ميباشد

از ديگر مراسم دعاي كميل در پنج شنبه شبها ست

ومهمترين مراسم اين حسينيه عزاداري وسينه زني در سوگ سالار شهيدان ابا عبدا... است كه مراسم با سينه زني مرثيه خواني ادامه ميابد وبا روضه خواني وخاتمه پيدا ميكند ..قابل ذكر است كه درپايان پذيرائي انجام ميشود كه گاه حليم محلي اهالي گاه آبگوشت وديگر غذاهاي مرسوم ميباشد .نودهي هاي مقيم مشهد

نكته قابل ذكر ديگر اينكه دراين محل همزمان مراسم براي خواهران نيز وجود دارد ودر طبقه فوقاني بانوان مستقر ميشوند.

هيئت امناي فعلي اين مسجد آقايان عليمحمد اسكندري كربلايي محمد پور حسن حاج قنبر دربانملك براتعلي ساري قربان نعمتي احيامحمد دبدبه  ميباشند.

كلام پاياني اينكه به اطلاع تمام دوستان مقيم يا مسافر در مشهد ميرساند كه در اين شبها مراسم عزاداري در اين حسينيه برپاست وحضور شما باعث گرمي وشكوه هرچه بيشتر اين مراسم خواهد شد .اجرتان با ابا عبدا...

 

نودهي هاي مقيم مشهد -آشپزخانه حسينيه

حليم محلي تهيه شده از گوشت وگندم



مطلب پر بار زير را دوست عزيز (ميم الف ) برايمان ارسال كرده اند

وبلاگ نوده چناران

وقتی یک نوشابه می خورید، چه اتفاقی می افتد!


 
10دقیقه بعد : 10 قاشق چای خوری شکر وارد بدنتان می شود. می دانید چرا با وجود خوردن این حجم شکر دچار استفراغ نمی شوید؟ چون اسید فسفریک، طعم آن را کمی می گیرد و شیرینی اش را خنثی می کند.

20دقیقه بعد : قند خونتان بالا می رود و منجر به ترشح ناگهانی و یک جای انسولین می شود. کبدتان شروع می کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.

40دقیقه بعد : حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمک های چشمتان گشاد می شود، فشار خونتان بالا می رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می کند. گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوک می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری کنند.

45دقیقه بعد : ترشح دوپامین افزایش پیدا می کند و مراکز خاصی در مغز، که حالت سرخوشی ایجاد می کنندتحریک می شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می شود.

60دقیقه بعد : اسید فسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می چسبدمتابولیسم بدن افزایش پیدا می کند. میزان بالای قند خون و شیرین کننده های مصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می شوند.

مدتی بعد : کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل می شود. حالا دیگر کلسیم و منیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیت ها نیز از دست می رود.

مدتی بعدتر : کم کم آن غوغایی که در بدن تان ایجاد شده بود فروکش می کند و نوبت به افت قند می رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک پذیر میشوید یا خیلی کرخت و بیحال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده اید؛ آبی که میشد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین میرود و شما هوس یک نوشابه دیگر میکنید

 مضرات نوشابه هاي رژيمي:

در نوشابه هاي رژيمي به جاي شكر از شيرين كننده هاي مصنوعي عمدتاً آسپارتام استفاده ميكنند كه خود اين ماده، اشتهاآور است و مي تواند باعث سردرد، سرگيجه و كاهش حافظه شود. مصرف بيش از اندازه آسپارتام خالي از عارضه نيست. تومور مغزي، نقص عضو جنين و بروز حمله هاي صرع بعضي از اين عوارض هستند.مصرف مداوم نوشابه به علت بالا بودن اسيد فسفريك آن باعث پوكي استخوان و پوسيدگي دندانها ميشود. همچنين خوردن نوشابه باعث چاقي و افزايش وزن ميشود. همچنين باعث توليد انسولين زياد در بدن ميگردد. كه فرد را يك قدم براي ابتلا به ديابت نزديك ميكند. قند موجود در يك بطري نوشابه گازدار برابر با دو بسته شكلات است.
سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار در ایران 42لیتر است. با مقایسه این آمار با آمار دیگر كشورهای جهان به این نتیجه وحشتناك می‌رسیم كه ما در سرانه مصرف نوشابه‌های گازدار مقام اول را در جهان پیدا كرده‌ایم.
برای اینكه بیشتر وحشت كنید، بد نیست بدانید كه:

1 - میانگین مصرف نوشابه‌های گازدار در دنیا برای هر فرد 10لیتر است.
2 - در بیست سال اخیر، مصرف نوشابه‌های گازدار در كشور، نزدیك به 15درصد رشد داشته است.
3 - طی این بیست سال، مصرف شیر و لبنیات، تنها حدود یك دهم درصد رشد كرده است.
4 - سرانه مصرف لبنیات در ایران كمتر از یك سوم استاندارد جهانی است.
5 - طبق آمار، 90درصد كودكان 24ماهه تا 12ساله كشورمان، روزانه حداقل یك بار پفك و نوشابه مصرف كرده‌اند.
6 - 25درصد از كودكان ایرانی به نوعی با سوءتغذیه دست به گریبانند.
7 - یك سوم از مرگ‌ومیرهای كشور به علت بیماری‌های قلبی – عروقی است كه یكی از عوامل اصلی بروز آن، تغذیه غلط است



جمعه 4 آذر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, , :: 12:34 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

سلام دوستان  .در جوستجو در گوگل گزارشي راجع به نوده چناران ديدم كه گفتم شايد بد نباشه شما هم بخونيد .البته اين مطلب مربوط به تاريخ 21 شهريور 87ميباشد.

قضاوت در باره گزارش وگفته هاي اهالي به عهده شما.  راستي اگه شما بوديد چه مسائلي را عنوان ميكرديد؟؟؟؟!

 

 
؛ پاي طاووس روستاي «نوده»
خراسان شمالي - مورخ پنج‌شنبه 1387/06/21 شماره انتشار 17079
 

؛در٢٥ کيلومتري جنوب شرقي بجنورد از جاده اي که مي شودبه اسفيدان معروف به ماسوله خراسان شمالي رفت از طريق يک جاده فرعي آسفالته مي توان به روستاي «نوده»رفت که به خاطر وجود ٢ روستاي هم نام در منطقه اين روستا به نوده چناران معروف است. وقتي در کنار بناي امام زاده محمد(ع) که در ابتداي روستا و در کنارجاده قراردارد مي ايستيد نماي روستاي چناران را مي بينيد. وقتي انتهاي خانه هاي روستايي را به سمت شمال ادامه مي دهيد دره سرسبزي را مشاهده مي کنيد که نماي روستا و باغ ها چون طاووسي خوش نقش و نگارکه در سينه کش آفتاب تن به گرماي آخرين روزهاي شهريور داده است به نظر مي رسد.

با احتياط کامل جاده اي در حدود ٥٠٠ متر را که با شيب تند و پر دست اندازي بايد مرا به روستا برساند طي مي کنم. تمام روستا را مي گردم. با اين که ساعت ٤ بعدازظهر است ولي کمترکسي در آبادي ديده مي شود. در مقابل مسجد بزرگ و نوساز آبادي از مردي مي خواهم که درباره جاذبه ها و مشکلات زندگي در روستا بگويد. از پاسخ دادن خودداري مي کند و مرا به خانه يکي از اعضاي شورا حواله مي دهد. وقتي از او مي خواهم که ابتدا او پاسخ دهد تا به سراغ عضو شورا بروم از پاسخ دادن طفره مي رود.

در مغازه اي باز است. مغازه اي که اگرچه ٤مترمربع بيشتر وسعت ندارد ولي معجوني از مشاغل است! حضور ترازو در کناردستگاه پمپ باد و آپارات، تلويزيون در دست تعمير ترکيب ناهمگوني را به وجودآورده است.جواني که به نظر مي رسد بيش از ٢٠ سال سن نداشته باشد بر روي تخت چوبي داخل مغازه درازکشيده است. به محض ديدن سايه ام که بر ديوار مغازه مي افتد از جا بر مي خيزد وقتي دليل حضورم را مي گويم مي گويد: من حرفي براي گفتن ندارم. اجازه مي خواهم وارد مغازه شوم از مغازه خارج مي شود و با صدا کردن فردي مي خواهد که پاسخ سوالاتم را از او بگيرم از مغازه خارج مي شوم و کسي را جز او نمي بينم .او مرا به خانه عضو شورا راهنمايي مي کند. دختر يکي از اعضاي شورا نيز با بيان اين که پدرم خسته از سرکار آمده و تازه خوابيده است عذر مرا مي خواهد.عجيب بودکه علاوه براين دو سه مورد ٢ نفر ديگر نيز از پاسخ دادن خودداري کردند.يک بار ديگر تمام روستا را براي يافتن هم صحبتي گشت مي زنم. سرانجام با مردي که ٧٥سال سن دارد به گفت وگو مي نشينم که مي گويد: خشکسالي در ٢ سال اخير زندگي مردم را دچار بحران کرده است و سرماي سخت زمستان امسال هم سردرختي ها را که اميدي براي مردم بود از بين برد.«نورعلي بهادري» مي افزايد: از يک هکتار گندم هرسال ٢ تن گندم برداشت مي شدکه امسال ٥٠٠ کيلو هم برداشت نشده است.بخشي از آب روستاي نوده از روستاي اسفيدان تامين مي شود که آن هم مشکلات خاص خود را دارد.وي از سهميه يک و نيم قرص نان در روز براي هر روستايي گلايه دارد.

جواني که بسيار شمرده و متين صحبت مي کند با عبارت ازکدام درد روستا، بگويم مي گويد: لوله کشي آب روستا عمري ٣٠ ساله داردکه بارها مشکل ساز بوده و نياز به بازسازي دارد و الان هم که يک هفته اي است از آب آشاميدني خبري نيست و جز هوا از لوله ها چيزي خارج نمي شود.

«امين بطالبلويي» مي افزايد: الان درخانه هرکسي را بزنيد يک ليتر آب آشاميدني لازم داشته باشيد گيرتان نمي آيد.وي ضمن گلايه ازکمبود وسيله نقليه اظهار مي دارد: حدود ٢٠ سواري در روز، بين بجنورد و نوده درحال تردد هستند و بين ٧٠٠ تا ٨٠٠ تومان از هر نفرکرايه مي گيرند و تنها ميني بوس روستا که ٦ صبح مي رود و تا ساعت ٢ برمي گردد جواب گوي نياز مردم نيست.«بطالبلويي» وجود خانه بهداشت را که پزشک به طور منظم حضور ندارد مشکل ديگري مي داند و مي گويد: اگر به حضور منظم پزشک در خانه هاي بهداشت نظارت شود خود را بيشتر ملزم به حضور مرتب در آن مي دانند و از سويي مشکلي هم از مردم کاسته مي شود.

وي علت اصلي مهاجرت روستاييان به حاشيه شهر را، اختلاف درآمد شهر و روستا مي داند و بيان مي دارد: در روستا آب، برق و گاز باشد ولي اشتغال نباشد امکان زندگي کردن نيست. به گفته وي، ايجاد کارگاه هاي توليدي کوچک، آموزش صنايع دستي و هنرهاي درآمدزا مي تواند منبع خوبي براي جوانان روستا باشد.وي که ديپلم برق دارد ابراز مي دارد: مشکلات روستا يکي دو تا نيست و قبول هم داريم مشکلات به اصطلاح به سرعت برق برطرف نمي شود ولي خيلي از کارها اگرچه اجرايش زمان مي برد ولي مي تواند در آبادي روستا و آسايش مردم موثر باشدکه يکي از آن ها اجراي طرح هادي است.وي با اشاره به خودروي نيساني که در حال تخليه بار در ابتداي يک کوچه است مي گويد: تا بار اين نيسان خالي نشود راننده تراکتوري که از روبه رو مي آيد مجبور است توقف کند چون آن قدر عرض معابرکم است که عبور تراکتور از کنار نيسان امکان ندارد.

يکي از جوانان روستا که به جمع ما اضافه مي شود مي گويد: در حل برخي از مشکلات فکر کنم همه درمانده ايم به طور مثال براي تحصيل درکلاس اول دبيرستان، دانش آموزان مجبورند به روستاي چناران بروندکه امسال از٣٠ دانش آموزکلاس اول در امتحانات خرداد فقط ٢ نفرقبول شدند و تابستان هم که براي بچه هاي روستا، فصل نان درآوردن وکار است صددرصد آن ها مردود خواهند شد.«مهدي دربان ملک» مي افزايد: آموزش و پرورش نمي تواند در اين روستا، دبيرستان تاسيس کند و دانش آموزان مجبورند درس بخوانند و گاه حداقل بايد ٣ ساعت در هواي سرد و گرم به چناران بروند که رمقي براي درس خواندن در کلاس نمي ماند و پس از برگشتن از دبيرستان چنان خسته اند که درس خواندن براي دانش آموز مشکل است.وي از بي نتيجه بودن تلاش اعضاي شورا براي پي گيري حل مشکلات روستا گلايه دارد و مي گويد: آخرين بار زمستان امسال فرماندار بجنورد به اين جا آمد نامه هاي زيادي نوشته شد ولي هنوز هيچ مشکلي برطرف نشده است.وي ازکمبود آب مي نالد و مي گويد: نياز به حفر چاه عميق ١٥٠متري داشتيم در٤٠متري به لايه سنگي برخورد کرد و کار رها شد. الان با کمبود آب علاوه بر مشکلاتي که خانواده ها دارند نانوايي نيز گاهي تعطيل مي شود.وي با اشاره به خرابي طولاني مدت حمام روستا که بهداشت و سلامت مردم را به خطرمي اندازد ابراز مي دارد: ساختمان حمام در زلزله سال ٧٦ ترک هاي زيادي برداشته است که اگر زلزله ٣ ريشتري بيايد با خاک يکسان خواهد شد.جوان ديگري که رنج زندگي چهره اش را بيشتر از سنش نشان مي دهد مي گويد: فقر بيداد مي کند به کميته امداد يا بهزيستي براي کمک گرفتن مي روم مي گويند تو توان کارکردن داري به دنبال کار برو. آيا کاري هست که به دنبال آن بروم؟«خداداد رستمي» مي افزايد: اگر در روستا کار پيدا شود و مرتب سرکار بروم با روزانه ٥ يا ٦ هزار تومان مي توان خرج زندگي را تامين کرد؟وي از تنها سرگرمي مردم روستاکه استفاده از برنامه هاي تلويزيون است گلايه منداست و اظهار مي دارد: بيشتر مردم آنتن هاي٢٥ يا ٣٠ هزار توماني خريده اندکه لااقل بتوانند از شبکه هاي تلويزيوني استفاده کنندکه متاسفانه فقط برنامه هاي کانال يک و٢ قابل دريافت است که گاهي با دريافت برنامه هاي کانال ٣، صدا و تصوير آن ٢ شبکه نيز قطع مي شود.

وي از فقر مردم نگران است و ابراز مي دارد: اگر يک سال ديگر با خشکسالي مواجه شويم با تخليه روستا، شاهد مهاجرت مردم به حاشيه بجنورد خواهيم بودکه هم روستا ويران خواهد شد و هم مهمان هاي ناخوانده در حاشيه شهر براي مردم شهرنشين مشکل به وجود خواهند آورد.يکي از اهالي مي گويد: درد مردم روستا، يکي دوتا نيست. وقتي دفترچه بيمه اي در اختيار يک روستايي قرار مي گيرد اگرمريض شد بايد ١٠٠٠تومان کرايه رفتن تا چناران را بپردازد يا به يک راننده تاکسي تلفني ٥ هزارتومان بدهدکه او را براي زدن مهر در چناران به آن جا برساند.آيا دفترچه اي که داده شده معتبر نيست يا به مردم روستا اعتماد ندارند؟

«احمد چراغي» مي افزايد: اي کاش لااقل به کساني که در خانه بهداشت به عنوان بهورز کار مي کنند اجازه تزريق آمپول را بدهندکه براي تزريق يک آمپول با مشکلات رفت و آمد به شهر روبه رو نشويم. وي اضافه مي کند: لااقل از طرف هلال احمر يا نهضت سوادآموزي به کساني آموزش تزريقات داده شودکه لااقل اين مشکل جزئي و در عين حال حياتي حل شود.

«رضا اسکندريان» جوان ديگري است که مشکل تهيه بنزين را چنين بيان مي کند: براي بنزين زدن بايد مسير٥٠ کيلومتري را طي کنم که در اين مسيرکلي بنزين هدر مي رود و مجبورم کارت سوختم را بدهم به يکي از رانندگان که بنزين را با گالن برايم بياورد و ٢تا ٣ برابر قيمت يک ليتر بنزين را بايد به او بدهم.از نوده خارج مي شوم. نوده و باغ هايش در زير نور آفتاب همان طاووس باشکوه است ولي افسوس که مشکلات پاي طاووسند و زيبايي طاووس را زير سوال مي برند.



چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, ,جاذبه ها, :: 19:55 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

دره زيبا وديدني (زاو اسفيدان)

زاو

ازديدني ترين مناطق مربوط به روستاي نوده چناران دره زيبايست كه مسير ارتباطي پياده ومال روي ميان روستاي نوده چناران وروستاي بالا دست (اسفيدان )ميباشد.

اين مسير زيبا كه از دوطرف بوسيله كوههاي بلند احاطه شده است در كوهپايه هااز باغات ميوه كه اكثرا گردو سيب وگلابي ميباشند پوشيده شده است .

ورودخانهاي زيبا چون ماري در وسط دره به خود ميپيچد وخط جدايي دوسوي اين دره است.

زاو(نوده چناران)

اين دره در هرفصل ودر هر ماه زيبايي هاي خاص خود رادارد واگر هزاربار از آن گذر كني باز هم زيبايي هاي وجود دارد كه از چشمها پنهان مانده اند .فصل شكوفه هاي بهاري...فصل ميوههاي كال ورسيده تابستان...فصل افسون وهزاررنگ پائيز ...وسفيدي برف وقنديلها...

زاو(نوده چناران)

اين مسير كه دسترسي به آن در نوده چناران از دومحل به نامهاي (پياده راه )و(زاوو)امكان پذير است نزديكترين راه ارتباطي پياده بين دو روستا است .گفتنيست رودخانه جاري در اين دره كه از سرشاخه هاي اترك ميباشد در زمانهاي نه چندان دور رودخانه اي خروشان بوده كه خشكساليهاي اخير وبرداشت بيش از پيش اهالي اسفيدان از آب رودخانه باعث شده است كه در بيشتر فصول بخصوص تابستان خشك وبي آب است.



 

چاي كوهي يا توكليجه كه در نوده قليچاي نام دارد

داروی گیاهی چای کوهی یا توکلیجه

 
 Betonyچای کوهی

چای کوهی عبارت از گلهای قرمز رنگ دارای کاسبرگهای پوشیده از کرکهای نقره ای و بلند و برگهای کشیده و باریک گیاه توکلیجه با نام علمی

Stachys lavandulifolia Vahl.

 

چاي كوهي يك نوشيدني آرام بخش براي رفع خستگي و ضد افسردگي

چاي كوهي كه به آن توكليجه نيز مي گويند، از تيره ي گياهان معطر و آرامش بخش اعصاب است. گل اين گياه كه به صورت سنبله اي از گل هاي ريز صورتي مايل به سرخ رنگ است، در ميان كاسبرگ هايي با رنگ سبز روشن نقره اي و پشمالو قرار دارد. از اين رو در زبان آذري به آن توكليجه يا پشمالو گفته مي شود.

خواص و نوع مصرف چاي كوهي: چاي كوهي يك تونيك (تقويت كننده ي) قوي براي اعصاب است. اين گياه مفرح، نشاط انگيز و شادي آور بوده و داراي خاصيت ضد درد به ويژه دردهاي مفصلي، رماتيسمي، سردرد، سرگيجه و دردهاي عصبي است. مصرف اين گياه خستگي ذهني را برطرف مي سازد وبه علت انرژي زايي و نشاط انگيزي مي تواند براي رفع خستگي و بي حوصلگي در افراد افسرده مورد استفاده قرار گيرد. علاوه بر اين ها چاي كوهي اشتها آور و مدر ملايم است. هم چنين در تنظيم اعمال گوارشي و تقويت كبد به ويژه كمك به هضم غذا كاربرد دارد.   اين گياه در درمان بيماري هاي معده و روده با منشاء رواني و بيماري هاي اسهال توأم با تحريكات عصبي، نقش موثر و آرامش بخشي دارد. چای کوهی بعنوان آرامبخش و رفع ناراحتیهای معدی و دستگاه هاضمه مصرف دارد

اين گياه در مناطق مختلف ايران، داراي اسامي مختلفي است. اين گياه خواص متعددي دارد. بسيار خوش عطر و بو و لذيذ است و مي تواند جايگزين خوبي براي چاي عصرانه يا ظهر باشد.

از خواص دارويي اين گياه، مدرد بودن آن است و همين خاصيت براي شستشوي مجراي ادراري (كليه و مثانه) می باشد.

اين گياه براي سيستم دستگاه عصبي خاصيت آرام بخش دارد.

اين گياه در ارتفاعات كم و متوسط رويش دارد و در بيشتر مناطق ايران ديده مي شود و فصل رويش آن اواسط ارديبهشت تا اواخر خرداد است.

همچنين اين گياه از داروهايي است كه باعث سقط جنين در زنان باردار مي شود.

 ميزان مصرف و طرز تهيه ي چاي كوهي

يك قاشق مرباخوري پر از چاي كوهي را در يك ليوان آب جوش ريخته و با قاشق خوب به هم بزنيد. آن گاه روي آن را با يك نعلبكي بپوشانيد و بگذاريد مدت 20 دقيقه بماند تا دم بكشد. سپس آن را صاف كرده و  ميل كنيد.   اين چاي، يك نوشيدني خوش رنگ، خوش مزه و دل چسب است كه در شب هاي سرد پاييزي و زمستان، پس از يك روز كار و تلاش با ايجاد آرامش و رفع خستگي، انرژي از دست رفته را به شما باز مي گرداند



جمعه 6 آبان 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 16:30 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

جملات فلسفي زيباي زير را دوست عزيزمان كيوان بهادري برايمان ارسال كرده اند .

اميدوارم لذت ببريد

در راه هدف واعتقادت استوار قدم بردار
مهم نیست که به هدفت دست یابی .مهم تلاشی است که کرده ای
آدولف هیتلر
 
وقتی برنده ميشوی ، نياز به توضيح نداری !! وقتی می بازی چیزی برای توضیح دادن نداری !! آدولف هیتلر
 
من از گناه بدم می آید نه از گناهکار. گاندی

وقتی همه ما یک نوع می اندیشیم هیچ یک از ما نمی اندیشد. والتر لیپمن

دستانی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند. کورش هخامنشی

(( تفاوت رهبر و دنباله رو در نوآوری است )). اسیتو جابز (1955-2011)
"کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست ."
تمام اقتصاد و صنعت پیشرفته ی ما بر گرفته از اولین تمدن یعنی نژاد آریا میباشد.(نبردمن ص176)
 
عرب هر که باشد به من دشمن است ........ کژ اندیش و بد خوی اهریمن است
 
شاید افرادی هم گاهی فکر می کنند که باید از جای خود تکان بخورند اما دیگران و کسانی که در نا امیدی فرو رفته و همه چیز را مشکل می دانند به آن ها خواهند گفت این کار غیر ممکن است و ما در این مجاهدت پیروز نخواهیم شد و پیروزی ما چیزی است که به دست آوردن ان محال است
اگر ملتی اراده داشته باشد در هر کاری پیروز خواهد شد.(ادولف هیتلر)
 
سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام.نادر شاه فشار
 



 قانون دانــــه


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم "چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟"

اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:

"اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید."

از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:

- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.

- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب را استخدام کنی.

- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.

- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.

وقتی که "قانون دانه" را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.

قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.


در یک کلام:

افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.


- همه امور به هم مربوطند


آیا دقت كرده اید كه هر وقت به طور منظم ورزش می كنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟

آیا دقت كرده اید كه وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید كه ورزش كنید؟

همه چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیه شما مؤثر است، روحیه شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوه گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فكرتان مؤثر است!

تلاش برای پیشرفت در یك بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد.

وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل كار نیز احساس شادی بیشتری خواهید كرد و وقتی سر كار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود.

اینها به چه معناست؟

- اینكه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع كنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع كنید. این كار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند.

- مهم نیست كه تلاشی كه جهت "پیشرفت" می كنید كجا صرف می شود. مهم این است كه شروع كنید.

- عكس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یك بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید.

در یک کلام:


هر كاری كه انجام می دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است.

- چرا؟

هنگامی كه بلایی به سرمان می آید، یا همه چیزمان را از دست می دهیم یا كسی كه عاشقمان بوده ما را ترك می كند، اغلب ما از خودمان می پرسیم:
"چرا؟"
"چرا من؟"
"چرا حالا؟"
"چرا او مرا سرگشته و تنها رها كرد؟"

سؤالاتی كه با "چرا" شروع می شوند، ممكن است ما را به یك چرخه بی حاصل بیندازند.

اغلب جوابی برای این "چرا" ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد، اهمیتی ندارد.

افراد موفق سؤالاتی از خود می پرسند كه با "چه" شروع می شوند:


"چه چیزی از این پیشامد آموختم؟"

"چه كاری باید در برخورد با این پیشامد بكنم؟"

و هنگامی كه پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود می پرسند: "چه كاری طی 24ساعت آینده می توانم بكنم تا اوضاع كمی بهتر شود؟"

اینها از آنچه كه دارند بیشترین استفاده را می كنند و آنچه كه از دستشان بر می آید انجام می دهند. و اگر زندگی بر وفق مراد نبود، خیلی مهم نیست كه "چرا؟"

و در یک کلام:

افراد خوشبخت هیچوقت نگران نیستند كه آیا زندگی بر "وفق مراد" هست یا نه! بلکه حتی برای چیزهای هر چند کوچکی که پیام آور خوشبختی است ارزش قائلند.

 

تشكر فراوان از دوست عزيز (ميم الف) جهت ارسال اين مطلب


برگرفته از کتاب "خوشبختی در یك كلام"


سپاس از (ميم الف)جهت ارسال مطلب فوق



با تشكر از دوست خوبم (ميم الف )جهت ارسال اين مطلب.
مراقب کسانی که خودشون رو به شکل شما در میآرن باشید
--


یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,عكس,تصوير, :: 21:26 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
گالري عكس سري چهارم
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران


دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 21:7 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) برايمان ارسال كرده اند.

نوده جناران

یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"* *خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورشت بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!* * * *افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظرقحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورشت ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند..* *مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!"* *آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!* *افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!"* *  * *خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند



دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 19:53 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) ارسال كرده اند
نوده چناران
ظنّ
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده تباشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند ...
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود !
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد !!!
زنش آن را جابه جا کرده بود...
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت :
و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند...! 
 
 
سخن روز :  اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی ...
امام علی(علیه السلام)
 


خواب

واقعیت هایی درباره خواب دیدن

خواب یکی از رمزآلود‌ترین تجارب بشر در طول زندگی‌اش است. در ادامه حقایقی که شاید خیلی‌ها در مورد خواب ندانند آورده شده است. خواب‌ها مى‌توانند جالب، هیجان‌انگیز، وحشتناک و یا صرفاً عجیب و غریب و غیرعادى باشند. در این مقاله با ١٠ واقعیت درباره خواب که توسط پژوهشگران کشف شده است آشنا مى‌شویم. 


۱-شما ۹۰ درصد خواب‌هایتان را فراموش می‌کنید. 
با ۵ دقیقه پیاده روی پس از بیدار شدن از خواب نیمی‌از خوابتان فراموشتان می‌شود و پس از ۱۰ دقیقه ۹۰ درصد آن فراموش می‌گردد. 

۲-افراد کور هم خواب می‌بینند
افرادی که کور مادرزاد نیستند، مانند بقیه خواب می‌بینند و در خواب تصاویری مشخص در برابر دیدگان آن‌ها ظاهر می‌گردد. افرادی که کور مادرزاد هستند تنها در خواب حس لامسه و بویاییشان کار می‌کند و می‌توانند‌‌ همان تجربه‌ای که در محیط عادی دارند را در خواب داشته باشند. 

۳- خواب‌هایی که مردان و زنان می‌بیند با هم تفاوت دارد
همه انسان‌ها خواب می‌بینند اما آنچه زنان و مردان می‌بینند هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ واکنش‌های فیزیکی بدن با هم تفاوت دارد. مردان در خواب بیشتر مردان دیگر را می‌بینند اما زنان هم مردان و هم زنان دیگر را به طور مساوی در خواب می‌بینند. حالات جنسی زن و مرد در خواب به حالات جنسی آن‌ها رد واقعیت مرتبط است هر چه در واقعیت برای آن‌ها خوشایند است و رخ می‌دهد در خواب نیز‌‌ همان باری آن‌ها رخ می‌دهد. 

4- ما تنها آنچه را که می‌دانیم خواب می‌بینیم
خواب‌های ما معمولا مملو از اتفاقات و چیزهای عجیب و غریب است اما نکته جالب اینجاست که تمام این عجایب و غرایب با آنچه که ما می‌دانیم و می‌شناسیم درست شده‌اند. شاید شی‌ای را در خواب ببینیم که هرگز ندیده‌ایم اما اجزا آن مسلما چیزهایی است که ما زمانی ملاقات و یا حس کرد‌هایم. همچنین بر طبق تحقیقات به عمل آمده تمامی‌چهره‌هایی که در خواب می‌بینیم در طول زندگی حتما مشاهده کرده‌ایم ولی شاید دیدار آنقدر کوتاه بوده که به خاطر نسپرده‌ایم. 

5- عده معدودی خواب‌های سیاه و سفید می‌بینند
۴ درصد افراد بینا در تمام طول عمر خود خواب‌های سیاه سفید می‌بینند و بقیه یا همیشه خواب‌های رنگی می‌بینند و یا گاهی رنگی و گاهی سیاه و سفید خواب می‌بینند جالب است در تحقیقی که در بین سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۵۰ انجام شد ۱۲ درصد افراد خواب‌های سیاه سفید می‌دیدند اما از همین افراد در سال ۱۹۶۰ مجددا تست گرفته شد و این میزان به ۴٫ ۴ درصد رسید، به نظر می‌رسد مشاهده تصاویر سیاه و سفید سینما و تلویزیون روی خواب افراد تاثیر می‌گذارد. 

6- خواب‌ها ممکن است سبب بیماری‌های روانی شوند
بر طبق تحقیقات به عمل کسانی که بیماری‌های روانی دارند خواب‌هایی مشابه آنچه بر آن‌ها می‌گذرد می‌بینند همچنین کسانی که خواب‌های پر استرس می‌بینند بیشتر در معرض بیماری‌های ناشی از استرس روانی قرار دارند. 

7- حیوانات هم خواب می‌بینند
مطالعه روی امواج مغزی حیوانات در حین خواب نشانگر آن است که حیوانات هم مشابه انسان خواب می‌بینند. 

8- خیلی مواقع در خواب فلج می‌شویم
بدن انسان می‌تواند در خواب به طور کامل فلج شود و سپس از پس از بیداری به سرعت از این حالت بیرون بیاید. 

9- ممکن است در خواب مرز واقعیت و خواب گم شود
تمامی‌اتفاقات و اصوات در محیطی که در خوابیده‌ایم ممکن است به صورتی دیگر توسط مغز تصویر شود. مثلا در‌هال خانه خوابیده‌ایم و موسیقی از تلویزیون پخش می‌شود شاید تصور کنیم که در کنسرتی بزرگ هستیم. 

10- خیلی چیزهایی که در آینده رخ می‌دهد را می‌بینیم (تعبیر خواب) 
یک تحقیق علمی‌نشان داد که ۳۰ درصد افراد به طور متوسط اعتقاد دارند آنچه در خواب دیده‌اند به طور تمام و کمال در مواقعی برای آن‌ها رخ داده است. برخی این مقدار را بین ۶۳ تا ۹۸ درصد افراد جامعه می‌دانند. هنوز هیچ توجیه علمی‌برای این موضوع پیدا نشده است. 

11- اگر خر و پف می‌کنید خواب نمی‌بینید
این موضوعی است که منابع بسیاری در اینترنت به آن اشاره کرده‌اند اما من هیچ منبع علمی‌برای این موضوع پیدا نکردم
 

 



سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 23:28 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

تقليد

يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار 
مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ 
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار
مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي !
بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره 
خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ... 
مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن 
يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ 
خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي
اينو که ميگه يهو همه مهموندارا ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که 
بندازنش بيرون خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه
کلاغه که بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه 
مجبوري پررو بازي دربياري!!!!!!!!

نکته مدیریتی :
قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت  ارزیابی کنید.


عروسی کردهای شمال خراسان

مطلب زير را دوست عزيزم(ميم الف )ارسال كرده اند. منبع سايت موسسه كرمانج

فرهنگي
  
داوه ته کرمانجی
 


اسماعیل حسین پور -رئیس شورای شهر شیروان

عروسی کرمانجی

كردهای خراسان نيز ديرينه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نياكان خود را به زيبايی بر دوش بكشند و در اين جزيره دور از دياری هم چنان به كورد بودن خود ببالند و افتخار کنند.
هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت مي پيچد، ضرباهنگ قلبي با قلب ديگر هم نوا مي شود. شور، شادماني و عشق درهم تنيده است.

بوی اسپند ، سرخي سيب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پير و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگيرند، همه و همه يعني باز عروسی كردها ست
.

 
علي خراساني در گفتگو با مجله «ئاواشين» چاپ انستيتوی كردی سوئد «عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان را وجود عروسيهای سنتی و موسيقی كردی مي داند»
 
علاوه بر حفظ زبان، برخي اصالت هاي فرهنگي نيز حفظ شده اند. و اين اصالت كرد كه ريشه در ديرينگي و اشتراك باورها دارد در عروسي ها بيشتر نمايان است و اينجاست كه كردها عروسي را عزيز مي دارند و حرمت مي نهند و گاه عروسي هاي كردي سه شبانه روز به طول انجاميده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش يافته است.
در اينجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شيريني خوري و عروسي در بين كردهاي خراسان اشاره مي شود
.

 

 

   مراسم خواستگاری و شيرينی خوری

عروسی کرمانجیزندگي ايلي و قبيله اي، همراز كوه و رود بودن به كرد صميميتي شيرين بخشيده است و اين عشق ايلياتي را بي پيرايه كرده است.
زندگي در دامان طبيعت باعث شده است كه دو جوان كرد همديگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبيله اي بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بي زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالي چشمه اي گاه در پيچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ايل و برافراشته شدن چادر و يا در هنگام كوچيدن ايل، در قالب نگاه و لبخند به يارش رسانده است ولي حجب و حياي ايلياتي اجازه خيره سري به او نداده است.
آنگاه كه جوان زندگي را آغاز مي كردعشق به يار را چون گرانمايه شعله اي در جان زنده و پر فروغ نگه مي داشت. و به خاطر اين يار دوستي است كه در بين كردهاي خراساني به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمي خوريم كه مفهوم طلاق را داشته باشد


 

  الف – خواستگاری

دختر و پسر قبلا يكديگر را ديده اند، بي آنكه چيزي بگويند خاطرخواه هم شده اند يك عشق پاك و بي ريا دردل هر دو اخگري برافروخته است.
شايد شعله برق يك نگاه و ترنم يك لبخند نوعي آري بوده است. پس خود جوان، يا از طريق دوستان و يا اعضاي خانواده پيامش را مي رسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه مي كردند.
زنها نزديكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسنديدند با ايما و اشاره و كنايه خواسته شان را بيان مي كنند
.
خانواده دختر نيز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران مي رسانند.
تاكنون زنها نقش آفرين بوده اند، زنها به راحتي مي توانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصميم گيرنده نهايي وارد عرصه مي شوند
.
در خواستگاري رسمي خانواده دختر ترتيب شامي را مي دهد برخي از نزديكان دختر نيز دعوت مي شوند. پدربزرگ، عمو، دايي و... در اولويت هستند پس از آن از طرف پسر نيز اقوام نزديكش فرا خوانده مي شوند و گفتگو بين طرفين آغاز مي شود

.
ابتدا بزرگان موضوع خواستگاري را مطرح مي كنند و يكي از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت مي دهد بعد به جزئيات پرداخته مي شود.
خريد جهيزيه و لوازم مورد نياز از مواري است كه درباره آن بحث مي شود. پس از تعيين وضعيت مهريه و تنظيم صورت جهيزيه دو طرف راهي شهر مي شوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا يا در بين ايل در شهر خطبه عقد خوانده مي شود

از سوي داماد معمولا براي نزديكان عروس كه شامل برادر، دايي، خواهران مي شود هديه اي خريداري مي شود اين هديه يك جفت كفش يا يك روسري و يا پارچه و پيراهن و... است

 

  ب - شيرينی خوری

داوه ته کرمانجیبا قطعي شدن موافقت دو طرف زمينه مراسم شيريني خوري فراهم مي شود بايد اين خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهري «غنچه‌اي مي شكوفد اهل ده باخبرند».
رساندن خبر به افراد ساير روستاها كه معمولا نسبتي هم دارند، با پيكي صورت مي گيرد و در روستا يا ميان ايل نيز در درون يك ظرف كه مي تواند سيني يا كاسه پرشيريني باشد پارچه اي قرمز رنگ بر رويش انداخته مي شود
.
با به صدا درآمدن در هر خانه اي، اعضا خانه براي شركت در مراسم شيريني خوري دعوت مي شوند.
در مراسم شيريني خوري معمولا ميزبان اصلي خانواده دختر است ولي اقوام و نزديكان نيز راهي خانه داماد مي شوند. در آنجا نيز سرنا و دهل و شادماني و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسي سر رسيدند و رقص زيباي كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهي خانه عروس مي شوند
.
رقص در مسير راه تا رسيدن به خانه عروس در پيشاپيش مردم با نوازندگي هنرمندان همراه مي شود.
خوانندگان محلي، كف‌زدن هاي ممتد، زنان لباس اصيل كردي بر تن كرده شكوه و زيبايي خاصي به عروسي مي بخشند.
عروسی کرمانجیزنان نيز خوانچه (مجمع) بزرگي را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطير نهاده مي شود و خوانچه با پارچه اي قرمز و گاه سبز و نارنجي و زرد آراسته مي شود. زنان در صفوفي زيبا و منظم به طرف خانه عروس حركت مي كنند.
اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان مي آيند. گاه گوسفندي نيز در پيش پاي مهمانان قرباني مي شود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت مي كنند. بوي اسپند و زني منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون يك سيني نهاده است جلوه خاصي به عروسي مي بخشد.
مهمانان با تبريك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس مي شوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان مي آيند و بلند كردن آواي دهل يعني مهماني وارد شد و انعامي از تازه وارد مي گيرد.
حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چاي و شيريني پذيرايي مي شوند. پس از آن شادماني و رقص شروع مي شود.
زنان با لباسهاي كردي گاه با مردان در يك دايره و گاه در دو دايره جداگانه مي رقصند رقصي كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت


   پ-شیر بها-قه له ند-

« قه‌له‌ند» يا شيربها، قبلا رايج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهي آن را مذموم مي دانند ولي اين رسم در فرهنگ از يك ديرينگي برخوردار است.
(كريستين سن) اين رسم را بسيار كهن دانسته و مي نويسد:« (در زمان ساسانيان) جواني كه مي خواست ازدواج كند بايستي به والدين عروس مبلغي پول يا نقره يا چيز ديگري پيشكش نمايد.»(3)، ( در عين حال بحث دفاع از اين رسم مطرح نيست بحث رايج بودن آن است) پولي كه به عنوان شيربها گرفته مي شد صرف خريد جهيزيه عروس و لباس دامادي مي شد.
بالاخره در شب شيريني خوري ريش سفيدان و بزرگان، خوانچه اي كه پار چه اي قرمز رويش كشيده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابريشمي را مي گشودند و پولي را كه به عنوان شيربها به طرف دختر داده مي شد را مي‌شمردند و بعد به پدر عروس تحويل مي دادند. پدر عروس نيز مبلغي را برمي گرداند تا گذشتي در حق دامادش كرده باشد.
دكتر محمدحسين پاپلي در اين باره مي نويسد « در سال 1358 خورشيدي بين كوچ نشينان خراسان مجموعه پولي كه براي ازدواج يك دختر از پسر مطالبه مي شد مبلغ 450000 ريال بود كه علاوه بر آن، پسر بايد چند راس دام هديه مي‌داد و هزينه هاي مربوط به ازدواج را نيز متقبل مي شد.

در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شيربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ری مه‌يان ده‌كشينم

خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رينم

تا قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گينم

 

افسار شتران را مي‌كشم

خواب را از چشمانم دور می‌کنم

تا شيربهايت را فراهم كنم


پس از شمارش شيربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالاي مجلس مي نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا يكي از آنان كه داراي كبر سن و تجربه بيشتر بود، دو كله قند را در دست مي گرفت و طوري دو كله قند را بر هم مي زد كه سر دو كله قند مي‌شكست و در فاصله مناسب و يكساني جدا مي شدند

با شكسته شدن كل قند هلهله و شادماني و كف زدن ادامه مي يافت. نخستين كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه هاي بزرگ بين مهمانان تقسيم مي شد و تكه اول به داماد داده مي شد.
نوك قندها را نيز به خانواده عروس و داماد مي دادند تا آن را به يادگار نگهدارند و شيريني و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل ديدگانشان باشد
.

  ت - حنا بندان


عروسی کرمانجی2يكي از جلوه هاي زيباي شيريني خوري حنابندان است. در اين زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده مي شود و به همراه هدايايي به خانه عروس آورده مي شود.
اقوام و جمعي از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه مي زنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زيادي در خانه عروس به چشم مي خورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دايره زدن و آواز خواني جلوه ويژه اي به اين شب مي دهند.
در اين شب حناي فراواني آماده مي شود كه بخشي از آن را بر دست و پاي عروس مي كشند و بقيه را بين مهمانان تقسيم مي كنند.

 

بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع مي شود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهاي داماد را حنا مي بندد.»
در برخي مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالي كه شال قرمز رنگي بر روي سرش انداخته شده بالاي سر قرار مي دهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر يك هديه اي در كف دست او قرار مي دهند. قبلا بيشتر سكه هاي طلا و نقره بوده است
.
در برخي مناطق نيز «عروس دو دستش را روي سرش مي گذاشت و بعد مقداري حنا كه قبلا آن را خمير كرده بودند در كف دستانش قرار مي دادند و براكه» وظيفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جاي آن پول قرار دهد.
اين كار سه بار تكرار مي شد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمي گذاشت عروس دستش را مشت مي كرد و اجازه نمي داد كه براكه‌ي داماد حنا را بر دارد

.
در طول مدت حنابندان، گروهي از زنان مشغول آوازخواني مي شوند و در اين ترانه خواني‌ها، گاه برتري جويي از سوي طرفين عروس و داماد به كنايه بيان مي شود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد يكديگرند.


  ث - دوران نامزدی


حالا عروس و داماد بي‌دغدغه ايل و آبادي با هم صحبت مي كنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت مي كنند.
عروس به رسم احترام صورت خود را مي پوشاند. چادري كه معمولا سفيد رنگ است و داماد برايش خريده است را تا آنجا پايين مي آورد كه صورتش ديده نشود.
عروس حتي گاهي تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتي با مادر او حرف نمي زند و به ندرت با نزديكان او سخن مي گويد
.
در قديم هرگاه عروس، خانواده داماد را مي ديد سعي مي كرد با آنان روبرو نشود و در صورتي كه سوالي از او پرسيده مي شد سعي مي كرد با ايما و اشاره به سوال پاسخ دهد.
اين رسم نوعي احترام تلقي مي شد. حسن كار اين بود كه تا مدتي ستيزه جويي لفظي، سخن چيني و ... به حداقل مي رسيد و عروس همچنان مورد احترام باقي مي ماند
.
اگر خانواده مي‌خواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روي نپوشاند بايد هديه‌اي به عروس مي‌دادند
اين رسم امروز در برخي روستاها رايج است و عروس حتي پس از مراسم عروسي و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامي نمي‌گويد و از او روي مي پوشاند

داماد نيز هرگاه بخواهد به نامزدي برود و بايد خواهر داماد يا يكي از نزديكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر مي داد و داماد سعي مي كرد پس از گذشت پاسي از شب و به طوري كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانه‌اي كه قبلا برايشان فراهم شده است به نامزدي برود و در تاريكي شب قبل از سپيده صبح نيز بايد خانه عروس را ترك كند. البته گاهي داماد كم تجربه يا خيلي جوان اگر در خواب مي‌ماند برايش عيب و ايراد بود.

در ترانه های كرمانجی به زيبايی آمده است:

ئا لا لاوكی ته‌ره مه‌ره

ئورغان ژه سه‌ر بسكان ته‌ره

رابو پيشين بوو هولئ هه‌ره



ای جوان بی قيد و بند

حاف را روی سرت كنار رفته است

بلند شو ( و برو) ظهر شده است
.

عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جايي بروند و كمتر اتفاق مي افتاد با هم به مهماني، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسي طول مي كشيد داماد موظف بود در شب چله و عيد براي عروس شب چله گی و عيدی ببرد كه معمولا پوشاك يا هديه ديگری بود.

 

  مراسم عروسي

عروسی کردیبا سپري شدن دوران نامزدي، برداشت محصول، بازگشت ايل از قشلاق و گاهي ييلاق، معمولا بهترين زمان براي عروسي‌هاي كردي است
. قبل از آغاز رسمي عروسي داماد جهيزيه را خريده است. خانواده دختر نيز با دوختن تشك و لحاف و جاجيم و قالي و... جهيزيه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسي چيزي نمانده است.
در مراسمی مختصر و كوچك نزديكان داماد جمع مي شدند با ترتيب دادن شامي، تقسيم كار مي شود و گروهي از جوانان فرداي آن روز براي تهيه هيزم عروسي دست به كار مي شوند
.
گروهي كار خبررساني را انجام مي دهند و گروهي به دنبال هماهنگي عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسي مي روند.
عروسي معمولا يك شبانه روز است از عصر شروع مي شود و تا عصر روز بعد ادامه دارد اين ليست حسنه باعث مي شود شادماني همچنان باشد. غمها رنگ ببازند.
طولاني شدن عروسي به همراه نوازندگي هنرمندان چيره دست آبشار بلندي بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها مي زدود، و سرزندگي كردهاي دلداده‌ء ايل و كوه و قبيله شايد ريشه در اين شادماني هاي مداوم دارد
.

حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره مي شود
.

 


  الف - نوازندگی عاشق‌ها

عروسی کردیآوای سرنا و دهل نسيم دل انگيزي است كه در پهند‌شت دل كردها وزيدن مي گيرد. آواي سرنا و دهل با تپش قلبها همراه مي شود.
شادي، لبخند، شادماني، يعني يك عروسي ديگر در پیش است. با شنيدن صداي موسيقي زن و مرد، پير و جوان جمع مي شوند. مهمانان از راه هاي دور و نزديك مي رسند. ميزبانان به استقبال مي روند.
نوازندگان هم مانند مراسم شيريني خوري با دهل و سرنانوازي به پيشواز مهمانان مي آيند. بوي اسپند در فضا مي پيچد. حالا مردم جمع شده اند، سر از پي سر افراشته شده است. زنان با لباس هاي رنگارنگ كه به بهار و خزان مي مانند حضور دارند.


پيرمردان با ترنم دلنشين رقص را آغاز مي كنند. معمولاً پيران آهنگ «خانها را كه نوعي آهنگ سنگين است براي رقص مناسب مي دانند.


عروسی کرمانجیپس از آن ميدان به جوانان سپرده مي شود و رقص تند و تندتر مي شود. سپس رقص زنها آغاز مي شود. رقص زنها بر خلاف مردان بسيار سنگين است

حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دايره وار به رقص درآمده اند تماشايي است.
گاه نيز زنان و مردان هم زمان دایره‌وار به رقص مي پردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگي بر سر و صورت مي افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند
.

 



 


 

  پ - حضور داماد

عروسی کرمانجیداماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگي سر و صورت لباس دامادي را برتن مي كند. تعدادي از جوانان به سراغ داماد مي روند. داماد و براكه در كنار هم در ميان شادي جوانان به عروسي نزديك مي شوند.
نوازندگان به پيشواز داماد مي آيند، او نيز شاباشي به عنوان هديه مي دهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسي مي شود. با مهمانان احوالپرسي و روبوسي مي‌كند. پس از احوالپرسي داماد وارد معركه رقص مي شود.
دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز مي كنند. شاباش‌هاي پيايي داماد توسط اطرافيان در اين شب به ياد ماندني است

معمولا در اين شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگي مي‌رقصند. در اينجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوي مردان به مردان داده مي شود و یا در جیب آنان گذاشته می‌شود، ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان يا چارقد آنان مي بندند يا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام مي دهند.

 



  پ - توره‌های عروسی

حضور انبوه مردم در عروسي به نوعي باعث مي شود عاشق‌ها(نوازندگان محلي) به اجراي ديگري در كنار موسيقي روي آورند. اجرای «توره» كه نوعي نمايش تئاتری طنزآميز است که توسط عاشق‌ها اجرا مي‌شود
.
محمدرضا درويشي در اين باره مي نويسد: « توره عروسي توسط عاشق ها اجرا مي‌شد. عاشق ها، قديمي ترين و اصيل ترين هنرمندان شمال خراسان هستند.
متن نمايش توره حاوي طنز و انتقاد بود كه توام با موسيقي با شكل محاوره و گفتگو ميان اجراكنندگان خوانده مي‌شد و موسيقي نقش فضاسازي را در طول نمايش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود

توره عروسي معمولا در عروسي‌هاي باشكوه اجرا مي‌شد. زمان اجراي آن حدود نيمه شب (به عنوان تنفسي در پس رقص‌ها) يا در ظهر روزي كه عروس به خانه داماد برده مي شد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پيش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعيت مجلس و حال و هواي آن موضوعي را انتخاب و نقش هر يك از اعضا را مشخص مي كرد.

نیش‌هاي نهفته در طنز‌هاي توره بيشتر متوجه بزرگان ايل و خوانيني بود كه ثروت زياد داشتند اما خسيس بودند و به تهي‌دستان كمك نمي‌كردند. به مردم زور مي‌گفتند و اخلاق خوب انساني و اجتماعي را به درستي رعايت نمي‌كردند. (تنها كسي كه از گزند نیش عاشق‌ها در امان مي ماند ايلخان بود)
اطرافيان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت مي كردند
.


  
ت - بردن لباس‌های عروس


عروسی کرمانجیپس از حمام رفتن داماد، گروهي از اطرافيان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچه‌اي را بر سر مي گذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس هاي اهدايي داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگي بر رويش به خانه عروس مي برند. در آنجا نيز مختصر مراسمي برگزار مي‌شود.
عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زماني باقي مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پيدايشان شود. صداي ساز و آواز كه مي‌آيد مهمانان از راه مي‌رسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پيش است
.


 
 

   ث - حنا بندان

 

علاوه بر شيريني خوري در مراسم عروسي نيز دست عروس و داماد حنا بسته مي شود.

 عليرضا سپاهي لائين در اين باره مي نويسد:
« اين آيين در نيمه شب اجرا مي گردد كه گروهي از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنايي را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس مي‌روند تا آيين ويژه حنابندي را به جاي آورند. در اين مراسم دست داماد به وسيله براكه و دست و پاي عروس به وسيله «دسته خا» حنابندي مي‌شود و در پايان داماد بر سر عروسش نقل و شيريني و سكه مي پاشد.»
در اين شب نيز نزديكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پايان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهي مي كنند
.

 

  ج - كشتي گرفتن

عروسی کرمانجیپس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسي و در شب، مردان در ميدان روستا يا در نقطه اي نزديك به محل عروسي گرد مي‌آيند.
پيشكسوتان همه جمعند. باز هم آواي دهل و سرنا و آغاز كشتي است. كشتي با چوخه ديري است كه در اين منطقه اجرا مي شود.
در قديم بندي كه بر پشت كشتي گيران بسته مي شد كشني ناميده مي‌شد اين بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ايرانيان باستان «گفتار نيك، كردار نيك، و پندار نيك» كه يادگار حضرت زرتشت بوده است.
قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است
.

جوانان در نهايت جوانمردي كشتي را آغاز مي كنند، هدف برد و باخت نيست هدف تمرين
زندگي است، تمرين غيرت و مردانگي و جوانمردي است و جوانان آبادي و پيران سپيد موي اين را خوب مي دانند تا مراسم شيرين عروسي به صحنه كشاكش و لجاجت و برتري جويي تبديل نشود.
كسي كه نفر اول شود قند اول را به او مي‌دهند. در اين روز هديه‌هايي كه مي‌تواند ، قوچ ، قالي و... باشد به پهلوانان مراسم داده مي‌شود. در زمان برگزاري مراسم كشتي زنان در حال رقص هستند
.

 


  چ - آوردن عروس
 


زيباترين قسمت عروسي شايد، بخش آوردن عروس از خانه پدري به خانه داماد است. معمولا در نزديك‌هاي ظهر و پس از رقص و كشتي به سراغ عروس مي‌روند.
عروسی کرمانجی داماد سوار بر اسب با تعدادي از جوانان به تاخت و تاز مي‌پردازد. مردم به سمت خانه عروس راهي مي‌شود. رقص زنان و مردان پيشاپيش مهمانان و جمعيت شيريني خاصي به اين مراسم مي‌دهد.
نوازندگان و خوانندگان خوش قريحه نيز در مسير مشغول هنرنمايي هستند
.

عروس آراسته است با لباس كردي برتن، با پارچه قرمز رنگي كه بر سرش افكنده‌اند و سنجاقش زده‌اند، عروس بايد خانه پدري را با تمام خاطراتش ترك كند.
معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدري رسم است كه ياران داماد شئي را از خانه عروس برمي‌دارند كه ممكن است ليوان، قاشق يا... باشد (اين رسم در برخي نقاط ايران از جمله در بين مردم استان فارس نيز رايج است
(.

قبل از بردن عروس معمولا پدر يا براكه دستمالي را كه در درون آن نان و پنير نهاده شده است بر كمر عروس مي بندد.
عبدا...مستوفي در مورد اين سنت مي نويسد:
«آقاي علي اكبر دهخدا، در يكي از چرندو پرندهاي صور اسرافيل اين كار را (نان و پنير به كمر عروس بستن) وظيفه پدرعروس نوشته‌اند ولي در طبقات بالاتر اين كار را به پسر بچه‌اي محول مي كردند... براي بستن نان و پنير به كمر عروس چيزهايي از قبيل بردن خير و بركت به خانه داماد ذكر مي كردند
مستوفي معتقد است «چون عروس تازه از راه رسيده و از سوراخ و سمبه هاي خانه خبري ندارد پس بهتر است كه اين اول غذاي داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكري هم از داماد به عمل آمده باشد.»

عروسی کرمانجیعلاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنير به كمر بستن مي توان به اين دو مورد اشاره كرد.
نخست اين كه خانواده عروس از سر نداري و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم اين كه بيانگر اين مفهوم باشد كه عروس از خانه پدري با يك لقمه نان ساده و پنير راهي خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زياده خواهي را از خود دور كند و زندگي در كام خود و داماد تلخ نكند
.

قبل از بيرون بردن عروس از خانه پدري بايد هديه‌اي به دايي داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار مي كنند.
در جلوي عروس پسر بچه‌اي بر اسب سوار مي‌شود.«آنان معتقدند با اين كار نخستين فرزند عروس و داماد، پسر مي‌شود سپس داماد با اسب، به پيشواز عروس مي رود.»


عروسی کرمانجیمردم دست زنان و شادي كنان، همراه با آواي سرنا و دهل و كف‌هاي ممتد به طرف خانه داماد حركت مي كنند.
حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پيش مي‌روند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسيدن به خانه داماد در محلي وسيع و هموار عروس سوار بر اسب مي ماند. داماد از اسب به زير مي‌آيد و سيب و انار و قندهايي كه در يك سيني چيده شده است را در دست مي گيرد.
داماد انار يا سيب اول را بر مي دارد و در جيبش مي گذارد تا به عروس تقديم كند. براكه سيني پر از انار و سيب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در ميانه، با فاصله اي 20 تا 30 متري سوار بر اسب ايستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سيب و انار و قندهاي عروسي‌اند.
شوق جوانان براي گرفتن سيب و انارهاي عروسي تماشايي است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند
.

 


 

  ح - رسيدن عروس به منزل داماد

عروسی کرمانجیحالا عروس به حياط منزل داماد رسيده است. بوي اسپند، شادي مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پياده نمي شود، بايد ابتدا پدر داماد هديه‌اي به او بدهد. اين هديه مي‌تواند يك تكه زمين، يك باغ، چند راس گوسفند، گاو يا... باشد
. « به محض اينكه عروس به در حياط خانه داماد مي‌رسيد تشت بزرگي را محكم به زمين مي‌كوبيدند و عروس بايد از روي آن رد شود. پس از اينكه عروس وارد اتاق مي شود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد مي‌گويند و هديه‌اي بزرگ به او مي بخشند.

مردم نيز پس از فرود آمدن عروس در جايي مي‌نشينند و قبل از صرف نهار هديه‌هايي را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هديه مي‌دهند
در ليستي اسم افراد و مبلغ هديه داده شده نوشته مي شود (سیاهیهء عروسی) و اين كار حداقل كمكي است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگي مشتركشان مي رسانند
.

سر شب پس از عروسي، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت مي‌كردند و مهماناني از طرف خانواده عروس و داماد گرد مي‌آمدند و كفگير را به دست عروس مي‌دادند كه آن شب، به شب «كفگير به دست» معروف است و عروس از فرداي آن شب وارد امور خانه و خانه داري و جريان عادي زندگي مي شود.

بدين سان كردهای خراسان، زندگي را در كامشان شيرين مي كنند. تلخي ها در كام شان شهد مي شود.
كردها با رقص و شادماني، با چوب بازي در عروسي، در عين شادماني، چابكي و ورزیدگي را تمرين مي كنند.
طبيعت كتاب پر ورقي است كه كردها شايد بيشتر اين كتاب را مي شناسند و با آن خو کرده‌اند. اين كتاب به آنان آموخته است و پيوندشان را با روشنايهاي اخلاق، عاطفه و زندگي بيشتر كنند و كردها بدين گونه درايت ديروز و سنت هاي اصيل را بر دوش دارند که برای همیشه ناميرايند، هر چشمي بسته مي‌شود ديده‌اي ديگر به زندگي سلام مي‌دهد و اينجاست كه كردها در جغرافيايي بي كسي در تراويدنند. مي‌مانند تا عشق غريب نماند
.

 

  پژوهشگران

1-اسماعيل حسين پور كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي

2 -علي عاقل كارشناس ارشد علوم اجتماعی


  توضیح: در مورد آداب و رسوم خواستگاري از سايت «تبيان» نيز برداشت هايي صورت گرفته است.


   منابع

ـ توحدي ـ كليم ا...، كرمانج (كجله) سال اول، شماره دوم، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

2- Stockholm - Avasin/korden xorasane/institga kurdi,Hej:5.19972

3ـ طبيبي ـ حشمت الله، جامعه شناسي و مردم شناسي ايلات و عشاير، انتشارات دانشگاه تهران، آذرماه 1371.

4ـ پاپلي يزدي ـ محمدحسين، كوچ نشيني در شمال خراسان، ترجمه اصغر كريمي، انتشارات استان قدس، 1371.

5ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد، روزنامه اطلاعات، 26 ارديبهشت 1383.

6ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان، انتشارات مهردامون، بهمن 1383.

7ـ درويشي ـ محمدرضا، از ميان سروده ها و سكوت ها، موسسه فرهنگي ماهور، تهران 1380.

8ـ سپاهي لائين ـ عليرضا، عروسي در هزار مسجد، كرمانج (مجله) سال اول، شماره 2، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

9ـ طلوعي ـ محمود، خواندني هاي قرن، نشر گفتار، چاپ دوم، سال 1365.

10ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد،...

11ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان،...



   مال ئاوا

 



داستاني از ناپلئون 

به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .

گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم  ؟

پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند :  او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند .

پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟

ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی اپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟

محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم .

سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف …..

با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی  و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست.

سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟

 


چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 20:53 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مورچه اخراجی

مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کردبا خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود
بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد
اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود
او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت
عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت

شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید
را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند
او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند
بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد
او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد

مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود،
از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود
شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی
که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند
این سمت به جیر جیرک داده شد.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود
این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی
که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک
کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد
اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند
در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد
با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد،
شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است

بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،
نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است

حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟
مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت


سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, :: 19:55 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

http://artiyan.loxblog.com/

وبلاگ ارتيان-بهزاد بهادري

دوستان عزيز شما ميتونيد براي حمايت از وبلاگ ارتيان كد بنر اين وبلاگ را از انتهاي صفحه وبلاگ وقسمت پائين بنر كه مشابه عكس بالا ميباشد كپي كرده ودر قست مناسب از كدهاي وبلاگ خود قرار دهيد .



مطلب زيباي زير را دوست عزيزمان(ميم الف)براي وبلاگ ارتيان ارسال كرده اند كه اميدوارم بهره كافي ببريد.

آورده اند که، روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن.

 
فرشته نخست بار بر کالیفرنیای آمریکا فرود آمد. مردی را دید که در خیابان قدم میزند. گفت ای مرد، حاجت چه داری تا روا کنم از برای تو؟ مرد گفت: خانه ای بزرگ میخواهم. ماشینی بسیار بزرگ و مقدار زیادی پول. آنقدر که هر چه خرج کنم به پایان نرسد...
خواسته مرد مستجاب شد.
فرشته بر سر اروپا چرخی زد و بر روی پاریس فرود آمد. زنی را پیدا کرد. آرزوی زن را پرسید. زن گفت: مردی میخواهم زیبا رو. و لباسی که هیچ زنی تا کنون نپوشیده باشد. و عطری که هیچ انسانی تا کنون نبوییده باشد...
خواسته زن مستجاب شد.
فرشته به قاره آسیا روان شد و از قضا در میانه یکی از کویرهای ایران فرود آمد. مردی را دید نشسته در کپر خود. تنها و بی کس. پرسید: ای مرد چه میخواهی از من؟
مرد گفت: آرزویی ندارم. من به آنچه دارم راضیم.
فرشته به حال او غصه خورد. ساعتی آنجا ماند و دوباره پرسید: مرد! آرزویی بکن! مرد گفت: راضیم و چیزی نمیخواهم. هر چه فکر میکنم چیز خاصی به ذهنم نمیرسد.
فرشته ناامیدانه پرگشود. اما در آخرین لحظات مرد گفت: برگرد. صبر کن!
فرشته خوشحال شد و گفت: آرزویی به خاطرت آمد؟ گفت: بله! کمی آن طرف تر، پیرمردی دیگر است که در کپر خود نشسته و یک بز هم دارد. برای من سخت است که او بز داشته باشد و من نداشته باشم، سر راهت آن بز را خفه کن ...



 



خانه بهداشت نوده چناران

بهداشت فردي واجتماعي از ملزومات اوليه ومهم زندگي در هر جامعه اي بشمار ميرود وهر اجتماعي با توجه به دانش وامكانات وتجارب خود سعي ميكند زندگي در سالم ترين شرايط را داشته باشد .

در روستاي نوده چناران نيز سالها خدمات ونيازهاي بهداشتي مردم بصورت سنتي وبا استفاده از تجارب شخصي صورت ميگرفت تا اينكه در تاريخ 29 اسفند 136-خانه بهداشت رسما در روستاي نوده چناران اغاز بكار كرد .

اين مركز كار خود را با اهداف زير اغاز كرد :

1-اموزش وارتقائ سطح اطلاعات عمومي مردماز مسائل بهداشت فردي وعمومي 

2- تنظيم خانواده 

3-تزريقات وپانسمان

4-نظارت بر بهداشت اماكن عمومي چون نانوا وارايشگاه ودفع پس ابهاي خانگي وتذكرات لازم

5-واكسيناسيونهاي عمومي

6-مراقبتهاي اورژانسي واعزام بيمار به بيمارستان يا پزشك مربوطه 

7-ديدار با پزشك عمومي بصورت يك روز در هفته

8-ارائه داروها ولوازم  موجود در صورت نيازمراجعين 

و......

اين خانه بهداشت در ابتداي كار بمدت چند سال در چند خانه استيجاري مختلف فعاليت كرد تا اينكه در سال ----ساختمان فعلي در محله خرمان  ساخته شد وبراي هميشه به انجا انتقال پيدا كرد .از همان ابتداي كار هفته اي يك روز پزشكي براي معاينه وانجام خدمات بهداشتي به روستا اعزام ميشود .

 از ابتداي كار سركار خانم بهادري به عنوان مسئول خانه بهداشت فعاليت ميكند كه در سالهاي اخير بمدت چهار سال بعنوان بهورز نمونه در خراسان شمالي شناخته شد .همچنين سركار خانم صابري نيز سالها در اين خانه بهداشت خدمات ارزنده اي داشته است .



جمعه 18 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,عكس,تصوير, :: 1:31 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

ببينيد ولذت ببريد

گالري عكس سري سوم
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران عكس ارسالي از (ميم الف9

 



جمعه 17 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,گياهان داروئي, :: 23:18 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

روستاي نوده چناران نيز همچون اكثريت غريب به اتفاق روستاهاي ايران رويشگاه انواع فراواني از گياهان داروئي ميباشد كه از قديم الايام مورد توجه ومصرف گسترده اهالي قرار گرفته است ودر گذشته نيز درمان بيماري ها عمدتا بوسيله همين گياهان داروئي صورت ميگرفته است .

ان شاا.. در اين جا ودر فرصتهاي مناسب به معرفي يكايك اين سفيران سلامتي كه به فراواني ورايگان در خاك نوده ميرويند بپردازم.

1- كاكوتي يا به قول اهالي آنخ يا آنوخ

كاكوتي يا آنخاين گياه مفيد وقديمي كه در هر خانه اي ازاهالي نوده يافت ميشود ودم كرده آن جزونوشيدني هاي گرم هميشگي اهالي نوده چناران بوده وهست در تمام كوهها وتپه هاي روستا يافت ميشود وهرساله اهالي مقدار زيادي از آن را برداشت كرده ومتاسفانه مقدار زيادي نيز چراي دامها ميشود.

وامابخشي از خواص اين گياه مفيد :

کاکوتی (Thymus Vulgaris) گیاهی از تیره نعنائیان است که کاربرد های غذایی و دارویی دارد و عطر آن نزدیک به آویشن و Oregano است. این گیاه چند ساله است وبوته‌های آن پرپشت و ارتفاع آن بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی متر می‌باشد

نام گذاری

این گیاه گاهی آویشن نیز خوانده می شود و با آن هم خانواده است. در آذربایجان به آن کهلیک اُتی(Kəhlik oti) و یا ککلیک اوتی (Kəklik oti)(به معنای علف کبک) می‌گویند.

کاربرد خوراکی

این گیاه در نواحی کوهستانی ایران به عنوان ادویه در غذاها کاربرد وسیعی دارد و عطر آن بسیار نزدیک به آویشن و Oregano و کمی هم شبیه به پونه است. در تهیه غذاهای ایتالیایی جایگزین بهتری نسبت به آویشن برای Oregano است. از برگ‌های خشک‌شده و خردشده کاکوتی به عنوان طعم‌دهنده در دوغ استفاده می‌شود و برخی از دوغ های بسته بندی شده در ایران این ادویه را دارند. چوپان‌ها و کوه نوردان تازه کاکوتی را جمع آوری می‌کنند و چای آن را نوشیدنی گوارایی می‌دانند.نوش جان

خواص درمانی

كاكوتي گياهي است علفي، يكساله، داراي ساقه كوتاه و از خانواده نعنا كه به صورت وحشي در بيشتر مناطق كوهپايه‌اي بويژه خراسان مي‌رويد.

اين گياه داراي خواص درماني زيادي است، از جمله اين‌كه ضدميكروب و ضدعفوني‌كننده است و به صورت بخور براي رفع اختلالات مجاري تنفسي و رفع علائم سرماخوردگي و سردرد مصرف مي‌شود.

همچنين كاكوتي به عنوان ضداسپاسم در كاهش ناراحتي‌هاي گوارشي مفيد است. بعلاوه اثرات ضدقارچي براي آن نيز گزارش شده است.

در گذشته از كاكوتي به عنوان داروي ضدنفخ، ضداسهال، خلط‌آور و ضدسرفه و التهاب دستگاه تنفسي استفاده مي‌شده است.

اين گياه معطر همچنين خلط‌آور و مقوي معده است و به عنوان طعم‌دهنده غذا و لبنيات نيز از آن استفاده مي‌شود.

پزشكان متخصص تغذيه معتقدند كاكوتي به علت صفرابر بودن براي مبتلايان به ورم مزمن كيسه صفرا و عوارض كبدي توصيه مي‌شود.

برگ‌هاي اين گياه به عنوان نرم‌كننده سينه مورد استفاده قرار مي‌گيرد و به صورت دمكرده براي تسكين درد و رفع ناراحتي‌هاي مختلف مصرف مي‌شود.

كاكوتي در رفع سرماخوردگي‌هاي ششي مفيد بوده و با مصرف آن سرفه آرام مي‌گردد و چون اثر محرك‌كننده دارد، هضم را نيز آسان مي‌كند. جوشانده كاكوتي در رفع رماتيسم و نرمي استخوان مفيد است و غرغره جوشانده آن ورم لوزتين را برطرف مي‌كند.

كاكوتي همچنين دربند آمدن خونريزي از بيني بسيار مفيد و موثر است وگرم و خشک . کاکوتی که در گویش محلی خراسان به آن آنخ یا آنوخ گفته می‌شود دارای نام علمی ziziphora tenuir از خانواده Labiatae می‌باشد. Thymus که نام علمی آویشن می‌باشد نیز از خانواده Labiatae می‌باشد. هر چند اثرات این دو گیاه بسیار شبیه همدیگر می‌باشند. آویشن بیشتر در بیماریهای تنفسی استفاده می‌گردد ولی کاکوتی اغلب در درمان اختلالات گوارشی نظیر اسهال و دل پیچه کار برد دارد .

 



چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,رقص, :: 22:51 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی

 کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقصمی گویند   (بازی )که

اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج

ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت

کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ

را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی

و شادی می پنداشتند.

کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که

به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته

اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام

می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی

آرام وسنگین آغاز وبه مرور تند وتندتر می شوند (تقریبا8 تا 6 رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمهر رقصی با مقام یک قرسه (ریتم تقریبا 8 و7)شروع می شود. زنان آن را آهسته و

مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می

کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن

را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده

ای را بازی می کند.و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.

دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها

« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی

قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن

می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن

حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.

کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و

یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی

معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به

چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می

بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا

محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و

سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار

به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به

هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در

رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به

دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و

مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی

مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و

زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج

ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت

می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب

بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز

چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند.

در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر

پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به

که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی

آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند.

بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه

های اصلی این موسیقی ست.

انواع رقص های کرُمانجی

در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری

زیباتر و شادترند و سه گونه اند :

1. بازی های دوری و زنجیره ای

بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی

ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ

رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ

دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های

منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با

می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف

(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی

رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.

یک قَرسِه :

 یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا

زدن است.

دو قَرسِه

دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا

کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای

آن مانند رقص یک قرسه است.

بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود

(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم

باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.

در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر

نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.

انارکی

از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها

به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه

می ماند.

سه قَرسِه

شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این

رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.

بجنوردی

بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن

مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.

شلنگی

رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند

قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی

ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.

چپ و راسته

مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت

لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از

گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که

نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه

و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می

گذارند.

پنج قَرسِه

پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی

دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن

را به یاد دارند.

شش قَرسِه

دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و

سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به

طرفین خم می شود.

دوازده قَرسِه

شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و

شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.

2. سایر رقص های کرُمانجی

بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل

بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی

کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق

تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.

مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان

باقری و قره خانی مشهورند.

هَله هَله

نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو

قرسه اجرا شود.

دستمال بازی

این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این

بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا

دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.

جانِ مَه

از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این

روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم

جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به

آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.

ماد(ت) ماتی

به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین

رواج دارند.

اصغرجان

با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و

دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به

طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.

مجسمه

حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت

ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر

حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن

سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج

است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری

کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).

سربازی

سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات

مقطع دست و پا اجرا می شود.

3. رقص های سایر اقوام

یک چوبه و دو چوبه

همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی

بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب

در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع

به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت

چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به

خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا

که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.

کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند

یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در

حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در

بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.

بلوچی

امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص

های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.

آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور

هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی

مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای

نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص

آماده می سازد.

موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی

طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی

منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و

زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای

این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.

آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی

شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ

برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می

سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند

خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به

چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این

در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند

 

8 7



سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:58 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

حكايت تدبير يك معمار توسط دوست عزيز (م-ا) ارسال شده است كه تقديم حضورتون ميكنم.

تدبیر یک معمارعاقل

مي گويند حدود 700 سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام مي دادند.

پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!

کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد ! کارگر بياوريد ! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فششششششااااررر...!!! 

و مدام از پيرزن مي پرسيد: مادر، درست شد؟!!

مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت...

کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!

معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي کرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد کج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم...

اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم !

www.sohagroup.com
عکس مربوط به منار جنبان اصفهان است


سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:16 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

اين داستانك زيبا وآموزنده توسط آقاي (ميم الف)ارسال شده است .

اميدوارم لذت ببريد

 
 

خود شناسي

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد.

یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.

پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.

صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.

سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.

پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.

برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.

او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.

صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.

زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!

نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.

در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می برد.

یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

 

این داستان ماست.

ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.

گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.

اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .

شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.

یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.
 
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید
 

 
 



اگر چه هر روستايي به تنهاي به سبب داشتن آب وهواي پاك ودوربودن از دغدغه هاو شلوغي شهرها خود يك جاذبه محسوب ميشود اما در هر روستا اماكن ومناطقي وجود دارد كه اهالي آنها را خاص وديدني ميدانند وآن را به عنوان جاذبه معرفي ميكنند .

در نوده چناران نيز مناطقي ازاين دست وجود دارد كه برحسب فاصله آن باروستا نام ميبرم ودر فرصتهاي مناسب به تشريح آن ميپردازم . اين مناطق عبارتند از :

-بند گل حسن خان

-باغات موسوم به كلاته

-زاو(دره) اسفيدان

-اولنگ وبندورك

-زمينهاي بايدره وكوتل سيساب(درفصل بهارورويش شقايقهاي وحشي)

-اولنگ كاني رش(درتابستان واوج رشد نيزارهاوورود پرندگان مهاجر)

-سرچاوي (سرچشمه)

-گولان

-اولنگ شامله وارتفاعات.

واما بند گل حسن خان

آب بند گل حسن خان

از زمانهاي قديم وقبل از ساخت اين سازه فعلي اين محل مكان تقسيم آب رودخانه به سه قسمت بوده كه در طول ساليان وبراثر سيلهاي مخرب اين مكان كه در ميان دو صخره عظيم قرار دارد تخريب وامكان ساخت آب بند سنتي با گل ولاي وسنگ وجود نداشته .به همين دليل در سال 1367با بودجه دولتي وهمياري وهمت اهالي ونظارت مهندسين جهاد سازندگي اين آب بند احداث ميشود كه آب را از طريق كانال به طرفين رودخانه هدايت ميكند تا براي ابياري بخشهاي مختلف باغات استفاده شود .

نام اين آب بند اواين محل از قديم گل حسن خان بوده وتقريبا كسي دليل اين نامگذاري را نميداند .البته گاها اهالي نامهاي ديگري نيز برايش بكار ميبرند كه از جمله آن توشه بند است .توشه در زبان اهالي به معني موازي ميباشد وچون دقيقااز يك محل دوانشعاب از طرفين رودخانه بصورت همزمان از رود جدا ميشوداين نام را بكار ميبرند .بند گل حسن خان

گفته ميشود در زمان ساخت يكي از مهندسين اعتقاد داشته است كه سكوهاي پلكاني اين آب بند بايد سه سكو باشد يعني يك پله بيشتر از انچه درحال حاظر وجود داردتا از شيب آن كاسته شود زيرابه نظر او با گذر زمان قسمتهاي پائين آببند گود وباعث تخريب ميشود ..ونظر او كاملا درست بوده چراكه دقيقا همان اتفاق پيش بيني شده در حال رخ دادن است وآب بند از پائين درحال تخريب است.

جذابيت اين سازه زماني به اوج ميرسد كه آب فراوان از رودخانه بر پلكانهاي ان جاري ميشود چيزي كه سالهاست به لطف بي توجهي مردم وخودخواهي روستاي بالا دست (اسفيدان)براي همه رويايي بيش نيست.

تقريبا كسي از اهالي نيست كه خاطره يك بار فرش يا پشم شستن در اين مكان را نداشته باشد وكمتر كسيست كه در روزهاي جواني اش دراين محل عكسي يادگاري نداشته باشد .واخيرا همه عروس ودامادها قبل از جشن عروسي شان در اين محل كليپ يادگاري ميگيرند وگاه وقتي كسي دلش بگيرد شايد دقايقي را به كنار او بيايد .ودر واقع اين آب بند پير وخسته رفيق همه غم وشاديهاي اهالي بوده واگر لب بگشايد چه رازها كه ندارد ولي انسان هميشه بيوفا بوده واو اين روزها خسته وشكسته غمگين بنظر مي آيد.

نماي زيباي برفي آب بند گل حسن خان

عكس زيباي برفي ارسال شده توسط آقاي سليمان حميدي

نوده

نوده



جمعه 11 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, :: 21:30 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
گالري عكس شماره 2
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران


محمدزاده

 

 

 

محمدزاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از همون روزهاي آغازين كه فكر ساختن وبلاگي براي معرفي نوده را در سرم ميپروراندم همواره بيان  اين مهم كه روستاي نوده چناران زادگاه بزرگمردي بنام سردار شهيد رجبعلي محمدزاده است از مهمترين ملاكهاي من براي معرفي نوده بود.

اما چگونه معرفي كردن سردار برايم امري دشوار وسخت بود .چراكه گفتن از بزگمردان بي ادعايي چون سردار در واژه هاي زبان وقلم ما نمي گنجد .

براي نوشتن در خصوص سردار مجلات وروزنامه وصفحات اينترنتي زيادي را مرور كردم وساعتها خاطرات برادر همرزمش را شنيدم هر كسي آنقدركه توانسته بود از خصوصياتش گفته بود اما هيچ يك مطلبي تمام قد در باره سردار نبود .نقطه اشتراك همه آنها نيز گمنام زيستن ودوري گزيدنش از هياهوي رياست طلبي ها وديده شدن ها بود .

تصميم داشتم تمام ان مطالب را جمع بندي كرده ودر اينجا بياورم اما به اين نتيجه رسيدم كه بايد من نيز همان قدر كه از اودرك كرده ام ذكر كنم يا بقول معروف ( هركسي از ذن خود شد يار من )

در ميان همه مطالب ونقل قولها در باره سردار دومطلب ساده برايم زيبا وجالب بود كه مرا بفكر واداشت ومختصري برايتان مينويسم

1-ازكسي كه در دوران سربازي اش در گرداني مشغول خدمت بوده كه سردار فرمانده آن بوده نقلي شنيدم كه ميگفت زماني كه حكم ارتقائ درجه او آمده بود غمگين بود وبه ميان سربازان آمده بود وميگفت بخدا حاظر نيستم فرمانده گرداني وزندگي با سربازان را با هيچ چيزي عوض كنم .

گفتن از رفتار محبت آميزش با سربازان بماند اما اين براي كسي كه در محيط نظامي بوده باشد اصلا  درك نخواهد كرد كه چگونه ممكن است . به ياد فرماندهان دوران خدمت خود افتادم كه بعضي چغدربيرحمانه جيب بچه هارا خالي ميكردند و حتي بهترينشون هم كه هواي سرباز روداشتند ولي به رفتن به درجه بالا تر حريص بودند .

قبول اين حقيقت كه او در برابر وسوسه مقام وقدرت قوي وبا اراده بود را تنها آناني ميدانند كه با او نشستند وبرخواستند واورا حس كردند .وشايد همانها نيز هنوز در بهت وحيرتند كه چگونه افرادي شيطان را به زانو در مي اورند ونميدانند چگونه اين مطلب را بايد گفت كه كوران وكران بشنوند .وشايد اين راز گمنامي برخي مردان بزگ است.ومن زماني اين نقل قول دوستمان را باور كردم كه كليپ تصويري وداع سردار را ديدم كه با ان هيبت و درجات روي دوشش جلوي سربازان خم ميشد ودستشان را ميفشرد وميگفت: شما هم مارا ميبخشيد؟!!!!!!!!

ومن تا بحال سراغ نداشتم در محيط وجوي نظامي ايقدر خلوص ولطافت مافوق را در مقابل زير دست.

سردار محمدزاده2-اما مطلب ديگر روز بزرگ خاكسپاري شهيد بود كه هياهو وغوغايي بود .در ان شلوغي بطور اتفاقي با مردي همكلام شدم كه اونو هم  مثل من شهاتدت هم روستايي اش به آنجا كشانده بود .با اب وتاب از همشهري اش ومقام واخلاق وكارهايي كه براي اآبادي روستاشان كرده بود وميگفت شهيدبزرگوار فلاني در روستا باغ وويلايي داشت كه هميشه به انجا مي امد و...........

از خودم پرسيد چرا سردار باغي ويلايي خانه اي كوچك يا كلبه اي براي استراحت وتفرج در روستا نداشت ؟ آيا توان خريد يا ساختنش را نداشت ؟ آب وهواي روستا بد بود ؟باغهاي كلاته روستا با آن آب فراوان وگوارا دلفريب نبود ؟خصوصا براي كسي كه در سرباز پيشين خدمت كند !اين را كسي ميفهمد كه چون من مدتي هرچند كوتاه اوضاع شهرهاي خاش وزاهدان وسيستان را تجربه كرده باشد. آيا او تفريح وخوشگذراني بلد نبود ؟وهزاران سوال ديگر كه چرا...

چرا سردار ..... چرا در اين زمانه كه وقتي زالو صفتاني بي سواد به ضرب پارتي ورشوه به كوچك مقامي در ادارات ميرسند گوش فلك را كر ميكنند وآنقدر سر به بالا راه ميروند كه پدرشان را هم نميشناسند .تو خوشه هايت را بردوشت نچسباندي و در روستا راه نرفتي ؟ چرا وقتي به دستبوس پدر ومادرت مي آمدي خوشه هايت را در جيب ميگذاشتي وساكت وخاموش مي امدي وبي سر وصدا برمي گشتي ؟

مگر نمي توانستي همچون خيلي ها در كنار خدمتت كسب وكار وكاسبي داشته باشي ؟ مگر  ((پول)) را نميشناختي ؟ مگر وسوسه ات نميكرد ؟ مگر نمي توانستي فقط با يك تماس تلفني روستاي سرباز پيشين وتمام ننگ هاشان را بحال خودشان رها كني  و در شهر خودت با خاطري آسوده  زندگي كني ؟

كسي چه ميداند تو سي سال تمام در مرزهاي شرق وغرب با اينهمه سختي ومحدوديت بدنبال چه بودي ؟؟؟؟؟

وپاسخ اين چراها وهزاران سوال ديگر دليلي براسماني بودن سردار گمنام قصه ماست . واينك برماست كه در نشر خوبيهايش بكوشيم نه براي تبليغش بلكه براي شفاعتمان .

واينك خدا حافظ سردار

خدا حافظ سردار

تي شرت قهرمان من -تصوير سردار محمد زاده

 

 

 

 



همواره در تمام جوامع بزرگ وكوچك بشري افرادي برحسب سوادودانش.موقعيت مالي.پيشينه خوانوادگي.استعدادها.وابستگي وارتباط با بزرگان وصاحب منصبان ويا امانت داري واخلاص از ميان جمع برگزيده ميشوندتا درمسائل عمومي وعام المنفعه تصميم گيري كرده واختلافات احتمالي را حل وفصل نمايند .

توجه!دراين پست به هيچ وجه قصد تبليغ شخص يا اشخاص را نداريم ودر ابتدا يا انتها قرار گرفتن نام افراد هيچ دليلي بر اهميت يا برتري يكي بر ديگري نميباشد وهمه جايگاه واحترام خود رادارندواز نظر ماهيچيك بر ديگري برتري ندارند.

در حال حاظر افراد زير اين مسئوليت رادر نوده چناران بعهده دارند

خواص

1 حاج محمدحسن محمدزاده
2 علي اصغرهاديزاده
3 احيامحمد بهادري
4 حسین بهادری
5 قربانعلی اسکندریان
6 گل محمد بخشی پور

البته افراد ديگري چون  محمد علی هادیزاده جعفرقلي نعمتي حاج رمضان اسكندري يارمحمد اسكندري و...نيز اغلب مورد توجه اهالي هستند.

برادران فارغ التحصيل
1 نام ونام خانوادگي مدرك تحصيلي يا منسب
2 حجت الاسلام عباسعلي احمدزاده

امام جمعه فعلي آشخانه

امام جمعه پيشين بردسكن وفاروج

3 حاج غلامحسين هاديزاده  
4 دكتر براتعلي پورمحمد پزشك عمومي (درحال تحصيل درفيليپين جهت تخصص راديولوژي)
5 قاسم محمدزاده  فوق لیسانسفقه و
6 بابك بهادري ليسانس زمين شناسي (روزنامه نگار-داراي
7 بهروز بهادري ليسانس پرستاري (      )
8 قاسم آل شيخ  لیسانس زمین شناسی
9 جواد زارع ليسانس زبان ادبيات
10 يزدان زارع فوق ليسانس فيزيك هسته اي
11 نقي محمدي  
12 محمد اسكندريان كارشناس ارشد آمار
13 محمود مهجوري دانشجوي كارشناسي ارشد-زبان وادبيات فارسي
14 طاهر رستمي ليسانس علوم سیاسی-درحال تحصيل براي فوق ليسانس
15 ابولفضل حسن پور ليسانس رياضي
16 عباس هاديزاده ليسانس عمران
17 غلامحسين رستمي ليسانس كامپيوتر
18 جوادغفاري ليسانس برق
19 مصيب حميدي ليسانس حسابداري
20 مرتضي بطالبلوئي لیسانس اپیدمیولوژی
21 قربان اسكندريان كارداني برق
22 مهدي اسدي دانشجوي مقطع كارشناسي حقوق
23 علي حسن نيا دانشجوي مهندسي برق
24 علي حسن نيا  
25 اميد حسن نيا  
26 محمد اسكندريان ليسانس كامپيوتر
27 اديب اسكندريان ليسانس برق
28 شهاب اسكندريان ليسانس کامپیوتر
29 علي اسكندريان ليسانس برق
30 جوادحسن نيا فوق ليسانس برق
31 عبد الحسين رستمي                                                           
32 محسن غفاري ليسانس الكترونيك
33 محمد هاديزاده  
34 عبد ا..بهادري  لیسانس مدیریت
35 قربان احمدي  
36 نقي محمد زاده  لیسانس عمران
37 جواد عليپور  
38  ايوب محمديان  ليسانس تاريخ
39  عباسعلی قربانی  مهندس مکانیک -جامدات
40  حجت محمد زاده  لیسانس مکانیک -سیالات
41  اسمائیل رستمی  لیسانس کامپیوتر
42  محمد امامیان  لیسانس کامپیوتر
43  عباس رمضانی  فوق لیسانس حقوق
44  وحید نادرزاده  مهندسی مواد
45  امید نادرزاده  مهندسی مکانیک
46  احسان رستمی برق 
47  امین امامیان  مهندسی مکانیک
48 کوروش بهادری  مهندسی شهرسازی 
49 نقی محمدزاده  عمران 
50  هادی محمدزاده  لیسانس حسابداری
51  حسن محمدزاده  مهندسی کشاورزی
52 یاسر بطالبلویی   لیسانس مهندسی الکترونیک و فوق لیسانس معماری کامپیوتر
53    
54    
55    
56    
57    
58    
59    
60    
خواهران
1 شهربانو اسكندريان ليسانس تاريخ                                       
2 فاطمه رحماني ليسانس حقوق
3 اعظم حسن نيا ليسانس رياضي
4 ننه بي بي حسن نيا ليسانس رياضي
5 عاليه وحيدي  
6 ام سلمه عباسي  
7  مریم قربانی  کارشناس ارشد شیمی فیزیک -دبیر شیمی در شیروان -تحصیل در مقطع دکترا(phd)شیمی فیزیک
8  زینب قربانی  لیسانس حرفه- معلم در شیروان
9  ملیحه رمضانی  فوق0 لیسانس حقوق
1  الهام محمدزاده   فوق لیسانسکشاورزی گرایش گلهای زینتی
11  عالیه محمدزاده پرستاری 
12  سمیهمحمدزاده  مهندسی گیاه پزشکی 
13  زهرا محمدزاده پزشکی  
14  فاطمه محمدزاده 

مهندسی متالوزی 

15    
16    
17    
18    
19    
20    

دوستان عزيز همينطور كه ميبينيد تنها تعداد محدودي از فارق التحصيلان نوده ثبت شده كه اميدوارم شما باارسال مشخصات خود يا دوستاني كه ميشناسيد بخصوص خواهران مارا در معرفي هرچه بهتر ياري كنيد.

ان شاا...

 



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:15 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران -ادبي

لوگوی "پـپـسـی " 
هم رمز گشایی شد ومشخص شدکه این هم
 
توطئه ای از جانب دشمن! بوده!

 

PEPSI = Pay Each Penny Save Israel 
 

پرداخت هر پنی ذخیره اسرائیل است

 

با روشن شدن این دشمنی آشکار و رو شدن
 
دست لابی های صهیونیستی ، شرکت های
 
ایرانی هم ساکت ننشسته و در حرکتی
 
هماهنگ به تشریح نام خود پرداختند تا مشت
 
محکمی باشد بر دهان اسراییل جنایت خوار!
 

پفک نمکی = پایمردی فلسطین، کابوس ناگوار
 
ملت کینه توز یهودی.
 
 

تک ماکارون = تکنولوژی کشور متجاوز اسرائیل
 
کارامدتر از راه ولایت نیست.
 
 

شادنوش = شکست اسرائیل دربرابر نیروی
 
ولایتمدار شیعیان.
 
 


داماش = دندان اسرائیلو مردم ایران شکستند.
 
 
 

کاله = کشور اسرائیلو له میکنیم.
 
 
 


پگاه = پاشو گمشو اسرائیل هرجایی.
 
 
 


بن ساله = بنیامین نتانیاهو، سگ اسرائیلی
 
 
لندهور
 


اتکا = این تو کالبدت اسرائیل
 
 
 


دامداران = دهن این مردم دهاتی اسرائیل را،
 
 
 
استغفرا... نزار دهنم باز شه.

 



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,مطلب ,ادبي, :: 1:5 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

بستني.نوده چناران

بچه که بودیم

 

وقتی بستنی مان را گاز می زدند

 

قیامت به پا می کردیم !

 

چه بیهوده بزرگ شدیم ،

 

روحمان را گاز می زنند

 

می خندیم...



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:58 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

چه رنگي هستيد-نوده چناران

به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم

و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم.

برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که میتواند بر زندگی او

تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ

مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لا به لای

آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد

به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:

رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :

قرمز: 1 ش ج س الف

نارنجی: 2 ت ث ک ب

زرد: 3 ی ل ص ض

سبز: 4 و م د ژ

آبی: 5 چ ن ط ظ

نیلی: 6 ح خ ف -

بنفش: 7 ع پ غ -

صورتی: 8 ز ق ه -

طلایی: 9 ر ذ گ -

برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال میآوریم بدین

شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی مینویسید و بر اساس

حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا

میکنید.


مثال : لیلا جلالی

ل3 ی3 ل3 الف1 ج1 ل3 الف1 ل3 ی3

سپس اعداد را با هم جمع میکنیم:

21=3+3+1+3+1+ 1+3+3+3

باز هم دو عدد را با هم جمع میکنیم:

3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است.

حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.


صورتی

دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید

میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها

به راحتی کنار میآیید و میتوانید دیگران را در حل مشکلاتشان

راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت

بیش از اندازه با دیگران سخت است.

 

 قرمز

قرمز بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن

است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است.

همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار

بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک میشوید. ممکن است

در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم

رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی

فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.

 

 زرد

زرد بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید.

هرگز در ابراز آنچه میخواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر

زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با

دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با

وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت

نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها

ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از

اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید

انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید

بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.

 

 طلایی

طلایی در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا

بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که

به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود.

دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر

چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید

و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را

می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.

 

 نیلی

نیلی  زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و

علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید میتوانید توان و شادی

فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت

نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی

برخوردارید که از این طریق نیز میتوانید براحتی از مشکلات مردم

با خبر شوید.

 

 

سبز

برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و

انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته

و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد

شما میآیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص میخورید.تکامل

شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن

به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمیدارید. ترجیح میدهید

بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به

فعالیت بپردازید.

 

 

بنفش

عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به

همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد

کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید

هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمیکنید. مگر آنکه خودتان آنرا

شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در

درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با

دیگران کمی برایتان مشکل است.

 

 

آبی

به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر

 تشریفاتی میدانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه

هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمیتوانید در محیطی

کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این

همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت

دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای

شما ارزشی فوق العاده دارد.

 

نارنجی 

نارنجی شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید

باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و

انرژی مثبت میگیرند.سعی میکنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن

ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت

فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان

را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید.



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,ادبي ,مطلب, :: 1:50 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران- ادبي

تا حالا به رابطه ی دو تا چشم دقت کردی ؟؟ با هم باز میشن - با هم بسته میشن - با هم میخندن - با هم گریه میکنن - با هم میچرخن .
جالب اینجاس که هیچکدوم هم اون یکی رو نمیبینه . دوستی یعنی این !!!!
حالا دقت کردی این دو تا چشم فقط زمانی که یه دختر جلوشون ظاهر میشه یکیشون بسته میشه و اون یکی باز میمونه
(ـ بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یه سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و فقط تو چشماش نگاه کنی و وقتی ازش دور میشی٬ حس کنی بهترین گفتگوی عمرت روداشتی. )

(ـ تا وقتی دوستی رو از دست ندادیم٬ قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی نخوایم اونو دوباره بدست بیاریم٬ نمیدونیم کیو از دست دادیم.)
صفاي پابرهنه ها به اينه كه هيچ وقت ريگي به كفششون نيست!!!
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
خصوصي .!جهت استفاده در لوگو


ادامه مطلب ...


پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,ادبي ,مطلب, :: 1:8 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران ادبي

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
ترا با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم
تمام شب
برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید
با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
و من
تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ غمگینت
حریم چشم هایم را به روی اشکی از جنس
غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم...
نمیدانم چرا رفتی؟!!!!!!
نمی دانم چرا؟!!!
شاید خطا کردم!!!!!!!
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا؟
تا کی؟
برای چه؟
و می رفتی........
و بعد از رفتنت
باران چه معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت
یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت
رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و
گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق اندوه و غربت شد
و بعد از رفتنت
انگار کسی حس کرد
من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
کسی حس کرد
من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
و بعد از رفتنت
دریا چه بغضی کرد
کسی فهمید
تو نام مرا از یاد خواهی برد...
و من با آنکه می دانم
تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد...
هنوز آشفته ی چشمان زیبای تو ام
برگرد...
ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد!!!
و بعد از این همه توفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت:
تو هم در پاسخ این همه بی وفایی ها بگو
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است
و من
در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل...
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا؟!!!
شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزو هایت
دعا کردم دعاکردم دعاکردم


چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,نوده, :: 21:12 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

اميدوارم لذت ببريد

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران



دوستان عزيز با كليك بر روي لينك قرمزرنگ زير ميتوانيد عكس هوايي از نوده چناران وروستاهاي اطرافش حتي شهرستان بجنورد و...را با جزئيات وراهها وباغات وكوههايش مشا هده كنيد ولذت ببريد .

توجه داشته باشيد چنانچه اينتر نت شما دايل آپ ميباشد بايد قدري صبور باشيد چون به كندي تصوير لود ميشود .

در سمت چپ بالاي پنجره اي كه بازخواهد شد فلشهاي جهت نما براي حركت دادن تصوير به چهار جهت اصلي وعلامت +  و  - جهت زوم تصوير وجود دارد .همچنين شما ميتوانيد با گرفتن تصوير بوسيله موس وكشيدنش به طرفين تصوير راجابجا كنيد.

بهتر است براي اينكه از وبلاگ خارج نشويد برروي لينك كليك راست كرده وگزينه open in new window را انتخاب كنيد.

اميدوارم لذت ببريد

http://wikimapia.org/3593544/Nowdeh-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87



 

امامزاده يحي بن زكريا نوده چناران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام زاده یحیی

 

درجاده که بسمت نوده حرکت میکنی اولین بنایی که خبر از رسیدن به مقصد میدهد بنای مربع شکلی باگنبدی رنگ شده بارنگ سبز وپرچم نوک گنبد است این بنا حدود 9متر عرض و5متر ارتفاع دارد در داخل بنا ضریحی ساده وچوبین قرار دارد و دیوارهایش با بیرق وپرده وپرچمها آراسته شده است  گنبد بنا دارای اسکلت چوبی ودیوارهایش از سنگ وگل میباشد درپشت بنا نیز زیرزمینی کوچک تعبیه شده است که از آنجا هم برای زیارت استفاده میشود .اطلاعات تاریخی مستند درباره این امامزاده وزمان وقدمت آن وجود ندارد ویا حداقل من اطلاعات کاملی بدست نیاوردم .هیچ یک از اهالی هم بطوردقیق وکامل اطلاع ندارند وگویا قدمتش به قدمت روستا برمیگردد. سالیان پیشتر پیرمردی از اهالی بنام لطفعلی خادم این مکان بود که عشق خاصی به امام زاده داشت .اودذرزیرزمین امامزاده قبری برای روز مرگش تهیه کرده بود تا پس ازمرگ آنجا دفنش کنند .اما دراخر عمرش نتوانسته بود مکانش را به بازماندگان بگوید وفقط گفته بود مرا در قبری که در زیر زمین امامزاده ساخته ام دفن کنید .اما وراث موفق به یافتن ان نشده بودند .وبعدها ان گور پیداشد که دیر شده بود .

این امامراده خارج ازروستاودرمحل فعلی گورستان نوده قراردارد که برسر راه ورود به روستا ودر محل دوراهی جداشدن راه روستا از جاده است.

امام زاده دلتاش

 

امام زاده دلتاشدر حدودیک کیلومتری از جنوب شرقی امامزاده یحیی امامزاده دله تاش قرار گرفته  که بنایی ساده ومستطیل شکل دارد که در یک دیوار که مشرف به ایوان وباغ است درب ودرسه دیوار دیگر روزنه هایی جهت تهویه ونور تعبیه شده است .

قبر در وسط بنا واقع شده است. سنگ قبر و يا كتيبه‌اي كه دالّ‌بر شناسايي بيشتر صاحب قبر باشد، ديده نمیشود .این امامزاده نیز قدمتش به قدمت روستا برمیگردد ونامش از ابتدا به دله تاش معروف بوده است محل بنای این امامزاده در وسط یک رودخانه فصلی است که با وجود سیلهای مخرب فصلی هیچ آسیبی به این بنا نمیرسد وهمواره سیل از طرفین بنا عبور میکند . درحال حاظر عمده زائرین این مکان بانوان روستایند وعمدتا نذر آش وچای و...درآنجادارند .

 

نماي پشت امامزاده يحيي 

 

 

عکس روبرو :نمای پشت از امامزاده یحی بن زکریا

 

 

 



 

نقاشي مربوط به حمام خزينه اينظافت وپاکیزگی واستحمام از اصلی ترین نیازهای اجتماعات بشریست . ازاین رو این موضوع مهم سالیان دراز مورد توجه اهالی نوده چناران بوده است .تا آنجا که هیچ کسی ساخت حمام خزینه در نوده را بیاد ندارد و مسن ترین افراد نیز ساخت آن را به بیش از صد سال تخمین میزنند . البته اکنون اثری هم از آن حمام باقی نمانده  بنایی که دارای سه اتاقک گنبدی شکل وبامصالح سنگ وساروج وآهک ساخته شده بود .ومن تنها مخروبه اش را درکودکی دیده بودم که در زیر زباله های روستا دفن میشد ونفسهای آخرش رامیکشید . آن حمام خزینه ای گنبدی منحثر به فرد که گرچه شاید دیگر آبی برای استحمام مردم گرم نمیکرد اما میتوانست  به عنوان سند تمدن اهالی حفظ شود در همان سالهای 1358 کم کم به زباله دان روستا تبدیل شده واز بین رفته بود و حمام دوقلویی به همت شهید علی طالب زاده وبدست جهاد سازندگی برای اهالی ساخته شد

 

نمايي از حمام نوده چناران

 

 

روزی که برای تهیه این عکس رفته بودم با این چهره پیر وخسته حمام برخورد کردم به یاد روزهای جوانی اش افتادم که وقتی دمنده اش استارت میخورد چه طنینی درآن محل داشت وچه دودی از دودکشهایش به آسمان میرفت . این بنای دوقلو در مساحتی حدود 250 متر ساخته شده است که دارای خصوصیاتی بسیار جالب است .

 

ورودي حمام نوده چناران -چپ مردانه راست زنانه

دراین حمام بخش زنانه تقریبا قرینه مردانه است . منابع سرد وگرم اب در بام حمام قراردارند و آتش کده حمام در عقبه حمام ومابین  دو بخش زنانه ومردانه میباشد خصوصیت مهم این حمام که از سوخت روغن سیاه تغذیه میشود این است که آتش کده آن در عمق چند متر از کف حمام قرار دارد که درآن تنوره ای بزرگ وجود دارد ......

 

آتشكده وتنوره آتش حمام نوده چناران

لوله آب سرد از سویی وارد وبعد از اتصال به لوله ای مارپیچی بنام اینچ که در جان اتش قراردارد دوباره خارج وآب را به  منبع آب گرم انتقال میدهد  .گرم شدن آب نیز بدین ترتیب است که سوخت سیاه بصورت نم نم وارد تنوره میشود و پس از اشتعال با دمنده ای قوی به بیشترین حد شعله وری میرسد .اما نکته جالب اینجاست که این حرارت بالا نه تنها باعث داغ شدن آب میشود بلکه از طریق کانالهایی که از تنوره به قسمت های مختلف زیرین کف وداخلی حمام کشیده شده ودرنهایت از دیوارها بالا رفته وبه دودکشها منتهی شده است باعث گرم شدن کف ودیواره های حمام میشود .وبه همین دلیل است که چند روز بعداز خواموشی حمام نیز سکوهای رختکن وکف حمام گرمای دلنشین وآرامبخشی دارد .علاوه بر آن قرار داشتن نیمی از بنا در عمق وپائین تر از سطح زمین " پایداری گرمارا دوچندان میکند.

رختكن حمام عمومي نوده چناران

 

تعدادي از دوشهاي حمام نوده چناران

 

سالن حمام عمومي نوده چناران

قابل ذکر است که این حمام بصورت نمره نیست واهالی همه ساک وبغچه لباس خود را دررختکن کنار هم گذاشته وبه سالن عمومی میروند وحتی در شستشو ولیف و کیسه کشیدن پشت یکدیگر همکاری دارند بدون در نظر داشتن اینکه چه کسی باشد .فامیل ودوست باشد یانباشد .البته درحال حاظر اکثر اهالی حمام در منزل دارند وباوجود گاز کشی شدن منازل  بزودی شاهد مرگ غمبار این بنانیز خواهیم بود .

 

 



نیاز به غذا وبطور خاص نان از اولین نیاز های آدمی بوده است .اهالی نوده نیز از قدیم الایام نان را جزءلا ینفک سفره های خود میدانستند .گرچه درزمانهای دور بخاطر فقر ونداری کمتر نان گندم پیدا میشد اما نان جو نیز قنیمتی بوده برای گذران زندگی .

اما پخت نان نیز در نوده عمدتا به دوروش انجام میگرفته که پخت برروی ساج وپخت در تنورکهای محلی بوده است .

پخت نان با ساجاین روش اگرچه کمتر مرسوم بوده اما روشی ساده وسریع بوده وبیشتر درمواقع اضطراری مورد استفاده میشده است . ساج صفحه فلزی مدور است با تورفتگی وقوسی ملایم که بر روی اجاق یا آتش قرار میگیرد وخمیر پس از تبدیل به یک لایه نازک بوسیله دست یا بالشتک پارچه ای برروی ان پهن میشود تا به نان تبدی ل شود .از دلایل کمتر استفاده شدن از این روش  ضرفیت کم پخت آن است واز مزایای آن قابل حمل بودنش به هرجایی میباشد که بهمین دلیل در میان عشایر بیشتر یافت میشود .

 

تنور پخت نان محلياماپخت نان در تنوره که اهالی به آن تندور میگویند رواج بیشتری داشته است .تندور سازه ای گلی است که حفره ای در دل خود دارد.حفره  این سازه کوچک درکف قطری حدود یک ونیم متر بصورت مدور ودر دهانه به قطر حدود نیم متر میرسد که سوراخی به قطر بیست سانت در کف به خارج تعبیه شده است تا خاکستر تنور بیرون کشیده شود . روش پخت نیز بدین صورت است که ابتدا تنور از هیزم خشک پر میشود وآتش افروخته میشود  پس از اینکه زبانه های آتش خوابید برای دفقایقی درب آن بسته میشود تا دیواره ها داغ شود .بعد از اینکه آتش به زغال تبدیل شد  دیواره ها پس از تمیز شدن اماده پخت نانی لذیذ است که هرگز بیات نمیشود .    

 

نانواي بالا -روستاي نوده چناران نانوای بالا

اماتهیه نان بصورت خدمات نانوائی درسالهای 65-66 توسط یکی از اهالی بنام گل محمد بخشی پور به نوده آمد که نان بربری به روش تنوری وبا پارو  پخت میشد حدود یکسال بعد وشاید بیشتر این نانوا به صورت شراکتی بایکی دیگر از اهالی بنام رمضان محمد زاده اداره شدکه این مدیریت هم به دوسال نرسید وبخشی پور سهم خود را به محمدزاده واگزار کرد . در سالهای 69-70 نانوائی دیگری در محله خرمن توسط حاج محمد حسن محمدزاده تاسیس شد که با همکاری فرزندانش اداره میکرد  این نانوا در مساحت بزرگتر ولی باهمان روش پخت پاروئی کار میکرد . در همان سالها نانوائی بالا تعطیل وبه حاج رمضان اسکندری واگذار شد حاج رمضان نیز چند سالی کار کرده وسپس دوباره تعطیل شد .در این فاصله یکی دیگر از اهالی تصمیم به ساخت نانوا داشت که هرگز  به انجام نرسید تا بالاخره بعداز یکی دوسال نانوا به آقاجان اسکندری واگذار شد که توسط فرزندانش بازسازی وتبدیل به نانوای فری شد .از آن پس این نانوا مرتب وبدون تعطیلی فعالیت کرد وهماکنون با ظاهری که در تصویر میبینید توسط یوسف اسکندری اداره میشود .

 

 

نانواي پائين روستاي نوده چناراننانوای پائین

همانطور که گفته شد این نانوا در سالهای 69-70در محله خرمان بدست حاج محمد حسن محمد زاده بنا شد وبوسیله فرزندانش فعالیت میکرد .درابتدا بصورت تنوری پاروئی پخت میکرد ولی بعد از سالها وبا مهاجرت فرزندانش نانوابه دست یکی از فرزندان بنام مجید اداره شد درسال    این نانوا تعمیرات اساسی داشت و از تنوری به فری تغیر پخت داد وهم اکنون بامدیریت مجید وهمکاری برادرش منصور فعالیت میکند .

در ابتدا تهیه نان از نانوا وصف ایستادن بخصوص در فصول کار یک معضل وسخت ترین کار بود ودلیلش هم شاید کمبود سهمیه آرد بود وگاهی تهیه نان باعث دعواو درگیری میشد .واین روند سالها ادامه داشت گاهی مردم مجبور بودند به شهر بروند ونان تهیه کنند . زمانی هم نان سهمیه بندی شد ولی شکر خدا امروزه این معضل تاحدود زیادی حل شده است .واهالی مجبور نیستند ساعت یک بامداد به نانوارفته وبخوابند تا ساعت هفت صبح نان تهیه کنند . دراوایل نان به صورت کیلوئی در نانواها عرضه میشد اما اکنون دانه ای عرضه میشود .

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ ارتيان در تاريخ 19 تير ماه 1390 با هدف معرفي هرچه شايسته تر روستاي نوده چناران ايجاد شد كه پس از دوماه فعاليت بدليل اختلال در سرور سايت ميزبان مطالب ان حذف شد .اين وب پس از مدت كوتاهي وقفه با تغير جزئي در آدرس خود كه (artiuan )را به ( artiyan)تغير داد (uبهy) دوباره آغاز بكار كرد . اين وبلاگ تا تاريخ 9/9/90از مشهد مديريت مي شد ولي از اين تاريخ به بعد وبلاگ از خود محل رستاي نوده چناران مديريت ي شود .نكته ديگر اينكه بدليل نبودانواع خدمات مرسوم اينترنت اين وبلاگ اولين وتنها خدمات اينترنت در روستاي نوده است كه از اينترنت سيار GPRSاستفاده ميكند.به اميد روزي كه اينترنت در خانه همه اهالي نوده جايگاه شايسته خود را داشته باشد. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ بهره كافي را ببريد ومارا از ايده ها ونظرات خود بهره مند سازيد . باسپاس بهزاد
موضوعات
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+نوده چناران+|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ ادبي +|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ مصاحبه +|||-
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوده چناران(كوچه باغهاي ارتيان) و آدرس artiyan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 540
بازدید کل : 44533
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

<-PollName->

<-PollItems->


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Email Icon by Yasgig.ir Email Icon by Yasgig.ir
چت روم

معرفي روستاي زيباي نوده چناران -عكسهاي زيباوديدني از نوده-مطالب ادبي جذاب وخواندني واموزنده- به جذابترين وبلاگ روستايي خوش امديد -كليك كنيد ولذت ببريد