...........نوده چناران...........(كوچه باغهاي ارتيان)
معرفي روستاي نوده چناران
 
 
چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 20:53 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مورچه اخراجی

مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کردبا خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود
بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد
اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود
او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت
عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت

شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید
را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند
او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند
بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد
او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد

مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود،
از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود
شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی
که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند
این سمت به جیر جیرک داده شد.
اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود
این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی
که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک
کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد
اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند
در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد
با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد،
شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است

بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،
نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است

حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟
مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت


جمعه 25 شهريور 1390برچسب:, :: 13:40 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

بیت عاشقی را دوست خوبمون خانم (سین الف )ارسال کرده اند

عاشقی

مادرم میگفت:عاشقی یک شب است وهزار شب پشیمانی.!

..........

هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشق نبودم.



سه شنبه 22 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, :: 19:55 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

http://artiyan.loxblog.com/

وبلاگ ارتيان-بهزاد بهادري

دوستان عزيز شما ميتونيد براي حمايت از وبلاگ ارتيان كد بنر اين وبلاگ را از انتهاي صفحه وبلاگ وقسمت پائين بنر كه مشابه عكس بالا ميباشد كپي كرده ودر قست مناسب از كدهاي وبلاگ خود قرار دهيد .



مطلب زيباي زير را دوست عزيزمان(ميم الف)براي وبلاگ ارتيان ارسال كرده اند كه اميدوارم بهره كافي ببريد.

آورده اند که، روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن.

 
فرشته نخست بار بر کالیفرنیای آمریکا فرود آمد. مردی را دید که در خیابان قدم میزند. گفت ای مرد، حاجت چه داری تا روا کنم از برای تو؟ مرد گفت: خانه ای بزرگ میخواهم. ماشینی بسیار بزرگ و مقدار زیادی پول. آنقدر که هر چه خرج کنم به پایان نرسد...
خواسته مرد مستجاب شد.
فرشته بر سر اروپا چرخی زد و بر روی پاریس فرود آمد. زنی را پیدا کرد. آرزوی زن را پرسید. زن گفت: مردی میخواهم زیبا رو. و لباسی که هیچ زنی تا کنون نپوشیده باشد. و عطری که هیچ انسانی تا کنون نبوییده باشد...
خواسته زن مستجاب شد.
فرشته به قاره آسیا روان شد و از قضا در میانه یکی از کویرهای ایران فرود آمد. مردی را دید نشسته در کپر خود. تنها و بی کس. پرسید: ای مرد چه میخواهی از من؟
مرد گفت: آرزویی ندارم. من به آنچه دارم راضیم.
فرشته به حال او غصه خورد. ساعتی آنجا ماند و دوباره پرسید: مرد! آرزویی بکن! مرد گفت: راضیم و چیزی نمیخواهم. هر چه فکر میکنم چیز خاصی به ذهنم نمیرسد.
فرشته ناامیدانه پرگشود. اما در آخرین لحظات مرد گفت: برگرد. صبر کن!
فرشته خوشحال شد و گفت: آرزویی به خاطرت آمد؟ گفت: بله! کمی آن طرف تر، پیرمردی دیگر است که در کپر خود نشسته و یک بز هم دارد. برای من سخت است که او بز داشته باشد و من نداشته باشم، سر راهت آن بز را خفه کن ...



 



خانه بهداشت نوده چناران

بهداشت فردي واجتماعي از ملزومات اوليه ومهم زندگي در هر جامعه اي بشمار ميرود وهر اجتماعي با توجه به دانش وامكانات وتجارب خود سعي ميكند زندگي در سالم ترين شرايط را داشته باشد .

در روستاي نوده چناران نيز سالها خدمات ونيازهاي بهداشتي مردم بصورت سنتي وبا استفاده از تجارب شخصي صورت ميگرفت تا اينكه در تاريخ 29 اسفند 136-خانه بهداشت رسما در روستاي نوده چناران اغاز بكار كرد .

اين مركز كار خود را با اهداف زير اغاز كرد :

1-اموزش وارتقائ سطح اطلاعات عمومي مردماز مسائل بهداشت فردي وعمومي 

2- تنظيم خانواده 

3-تزريقات وپانسمان

4-نظارت بر بهداشت اماكن عمومي چون نانوا وارايشگاه ودفع پس ابهاي خانگي وتذكرات لازم

5-واكسيناسيونهاي عمومي

6-مراقبتهاي اورژانسي واعزام بيمار به بيمارستان يا پزشك مربوطه 

7-ديدار با پزشك عمومي بصورت يك روز در هفته

8-ارائه داروها ولوازم  موجود در صورت نيازمراجعين 

و......

اين خانه بهداشت در ابتداي كار بمدت چند سال در چند خانه استيجاري مختلف فعاليت كرد تا اينكه در سال ----ساختمان فعلي در محله خرمان  ساخته شد وبراي هميشه به انجا انتقال پيدا كرد .از همان ابتداي كار هفته اي يك روز پزشكي براي معاينه وانجام خدمات بهداشتي به روستا اعزام ميشود .

 از ابتداي كار سركار خانم بهادري به عنوان مسئول خانه بهداشت فعاليت ميكند كه در سالهاي اخير بمدت چهار سال بعنوان بهورز نمونه در خراسان شمالي شناخته شد .همچنين سركار خانم صابري نيز سالها در اين خانه بهداشت خدمات ارزنده اي داشته است .



جمعه 18 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,عكس,تصوير, :: 1:31 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

ببينيد ولذت ببريد

گالري عكس سري سوم
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران عكس ارسالي از (ميم الف9

 



جمعه 17 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,گياهان داروئي, :: 23:18 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

روستاي نوده چناران نيز همچون اكثريت غريب به اتفاق روستاهاي ايران رويشگاه انواع فراواني از گياهان داروئي ميباشد كه از قديم الايام مورد توجه ومصرف گسترده اهالي قرار گرفته است ودر گذشته نيز درمان بيماري ها عمدتا بوسيله همين گياهان داروئي صورت ميگرفته است .

ان شاا.. در اين جا ودر فرصتهاي مناسب به معرفي يكايك اين سفيران سلامتي كه به فراواني ورايگان در خاك نوده ميرويند بپردازم.

1- كاكوتي يا به قول اهالي آنخ يا آنوخ

كاكوتي يا آنخاين گياه مفيد وقديمي كه در هر خانه اي ازاهالي نوده يافت ميشود ودم كرده آن جزونوشيدني هاي گرم هميشگي اهالي نوده چناران بوده وهست در تمام كوهها وتپه هاي روستا يافت ميشود وهرساله اهالي مقدار زيادي از آن را برداشت كرده ومتاسفانه مقدار زيادي نيز چراي دامها ميشود.

وامابخشي از خواص اين گياه مفيد :

کاکوتی (Thymus Vulgaris) گیاهی از تیره نعنائیان است که کاربرد های غذایی و دارویی دارد و عطر آن نزدیک به آویشن و Oregano است. این گیاه چند ساله است وبوته‌های آن پرپشت و ارتفاع آن بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی متر می‌باشد

نام گذاری

این گیاه گاهی آویشن نیز خوانده می شود و با آن هم خانواده است. در آذربایجان به آن کهلیک اُتی(Kəhlik oti) و یا ککلیک اوتی (Kəklik oti)(به معنای علف کبک) می‌گویند.

کاربرد خوراکی

این گیاه در نواحی کوهستانی ایران به عنوان ادویه در غذاها کاربرد وسیعی دارد و عطر آن بسیار نزدیک به آویشن و Oregano و کمی هم شبیه به پونه است. در تهیه غذاهای ایتالیایی جایگزین بهتری نسبت به آویشن برای Oregano است. از برگ‌های خشک‌شده و خردشده کاکوتی به عنوان طعم‌دهنده در دوغ استفاده می‌شود و برخی از دوغ های بسته بندی شده در ایران این ادویه را دارند. چوپان‌ها و کوه نوردان تازه کاکوتی را جمع آوری می‌کنند و چای آن را نوشیدنی گوارایی می‌دانند.نوش جان

خواص درمانی

كاكوتي گياهي است علفي، يكساله، داراي ساقه كوتاه و از خانواده نعنا كه به صورت وحشي در بيشتر مناطق كوهپايه‌اي بويژه خراسان مي‌رويد.

اين گياه داراي خواص درماني زيادي است، از جمله اين‌كه ضدميكروب و ضدعفوني‌كننده است و به صورت بخور براي رفع اختلالات مجاري تنفسي و رفع علائم سرماخوردگي و سردرد مصرف مي‌شود.

همچنين كاكوتي به عنوان ضداسپاسم در كاهش ناراحتي‌هاي گوارشي مفيد است. بعلاوه اثرات ضدقارچي براي آن نيز گزارش شده است.

در گذشته از كاكوتي به عنوان داروي ضدنفخ، ضداسهال، خلط‌آور و ضدسرفه و التهاب دستگاه تنفسي استفاده مي‌شده است.

اين گياه معطر همچنين خلط‌آور و مقوي معده است و به عنوان طعم‌دهنده غذا و لبنيات نيز از آن استفاده مي‌شود.

پزشكان متخصص تغذيه معتقدند كاكوتي به علت صفرابر بودن براي مبتلايان به ورم مزمن كيسه صفرا و عوارض كبدي توصيه مي‌شود.

برگ‌هاي اين گياه به عنوان نرم‌كننده سينه مورد استفاده قرار مي‌گيرد و به صورت دمكرده براي تسكين درد و رفع ناراحتي‌هاي مختلف مصرف مي‌شود.

كاكوتي در رفع سرماخوردگي‌هاي ششي مفيد بوده و با مصرف آن سرفه آرام مي‌گردد و چون اثر محرك‌كننده دارد، هضم را نيز آسان مي‌كند. جوشانده كاكوتي در رفع رماتيسم و نرمي استخوان مفيد است و غرغره جوشانده آن ورم لوزتين را برطرف مي‌كند.

كاكوتي همچنين دربند آمدن خونريزي از بيني بسيار مفيد و موثر است وگرم و خشک . کاکوتی که در گویش محلی خراسان به آن آنخ یا آنوخ گفته می‌شود دارای نام علمی ziziphora tenuir از خانواده Labiatae می‌باشد. Thymus که نام علمی آویشن می‌باشد نیز از خانواده Labiatae می‌باشد. هر چند اثرات این دو گیاه بسیار شبیه همدیگر می‌باشند. آویشن بیشتر در بیماریهای تنفسی استفاده می‌گردد ولی کاکوتی اغلب در درمان اختلالات گوارشی نظیر اسهال و دل پیچه کار برد دارد .

 



چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,رقص, :: 22:51 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی

 کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقصمی گویند   (بازی )که

اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج

ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت

کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ

را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی

و شادی می پنداشتند.

کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که

به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته

اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام

می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی

آرام وسنگین آغاز وبه مرور تند وتندتر می شوند (تقریبا8 تا 6 رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمهر رقصی با مقام یک قرسه (ریتم تقریبا 8 و7)شروع می شود. زنان آن را آهسته و

مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می

کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن

را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده

ای را بازی می کند.و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.

دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها

« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی

قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن

می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن

حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.

کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و

یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی

معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به

چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می

بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا

محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و

سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار

به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به

هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در

رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به

دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و

مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی

مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و

زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج

ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت

می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب

بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز

چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند.

در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر

پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به

که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی

آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند.

بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه

های اصلی این موسیقی ست.

انواع رقص های کرُمانجی

در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری

زیباتر و شادترند و سه گونه اند :

1. بازی های دوری و زنجیره ای

بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی

ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ

رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ

دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های

منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با

می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف

(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی

رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.

یک قَرسِه :

 یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا

زدن است.

دو قَرسِه

دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا

کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای

آن مانند رقص یک قرسه است.

بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود

(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم

باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.

در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر

نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.

انارکی

از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها

به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه

می ماند.

سه قَرسِه

شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این

رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.

بجنوردی

بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن

مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.

شلنگی

رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند

قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی

ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.

چپ و راسته

مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت

لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از

گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که

نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه

و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می

گذارند.

پنج قَرسِه

پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی

دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن

را به یاد دارند.

شش قَرسِه

دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و

سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به

طرفین خم می شود.

دوازده قَرسِه

شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و

شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.

2. سایر رقص های کرُمانجی

بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل

بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی

کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق

تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.

مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان

باقری و قره خانی مشهورند.

هَله هَله

نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو

قرسه اجرا شود.

دستمال بازی

این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این

بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا

دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.

جانِ مَه

از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این

روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم

جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به

آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.

ماد(ت) ماتی

به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین

رواج دارند.

اصغرجان

با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و

دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به

طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.

مجسمه

حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت

ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر

حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن

سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج

است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری

کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).

سربازی

سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات

مقطع دست و پا اجرا می شود.

3. رقص های سایر اقوام

یک چوبه و دو چوبه

همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی

بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب

در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع

به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت

چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به

خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا

که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.

کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند

یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در

حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در

بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.

بلوچی

امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص

های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.

آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور

هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی

مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای

نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص

آماده می سازد.

موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی

طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی

منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و

زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای

این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.

آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی

شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ

برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می

سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند

خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به

چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این

در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند

 

8 7



سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:58 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

حكايت تدبير يك معمار توسط دوست عزيز (م-ا) ارسال شده است كه تقديم حضورتون ميكنم.

تدبیر یک معمارعاقل

مي گويند حدود 700 سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام مي دادند.

پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه!

کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد ! کارگر بياوريد ! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فششششششااااررر...!!! 

و مدام از پيرزن مي پرسيد: مادر، درست شد؟!!

مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت...

کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟!

معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي کرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد کج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم...

اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم !

www.sohagroup.com
عکس مربوط به منار جنبان اصفهان است


سه شنبه 15 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:16 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

اين داستانك زيبا وآموزنده توسط آقاي (ميم الف)ارسال شده است .

اميدوارم لذت ببريد

 
 

خود شناسي

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد.

یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.

پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.

صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.

سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.

پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.

برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.

او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.

صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.

زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!

نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.

در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می برد.

یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

 

این داستان ماست.

ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.

گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.

اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .

شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.

یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.
 
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید
 

 
 



اگر چه هر روستايي به تنهاي به سبب داشتن آب وهواي پاك ودوربودن از دغدغه هاو شلوغي شهرها خود يك جاذبه محسوب ميشود اما در هر روستا اماكن ومناطقي وجود دارد كه اهالي آنها را خاص وديدني ميدانند وآن را به عنوان جاذبه معرفي ميكنند .

در نوده چناران نيز مناطقي ازاين دست وجود دارد كه برحسب فاصله آن باروستا نام ميبرم ودر فرصتهاي مناسب به تشريح آن ميپردازم . اين مناطق عبارتند از :

-بند گل حسن خان

-باغات موسوم به كلاته

-زاو(دره) اسفيدان

-اولنگ وبندورك

-زمينهاي بايدره وكوتل سيساب(درفصل بهارورويش شقايقهاي وحشي)

-اولنگ كاني رش(درتابستان واوج رشد نيزارهاوورود پرندگان مهاجر)

-سرچاوي (سرچشمه)

-گولان

-اولنگ شامله وارتفاعات.

واما بند گل حسن خان

آب بند گل حسن خان

از زمانهاي قديم وقبل از ساخت اين سازه فعلي اين محل مكان تقسيم آب رودخانه به سه قسمت بوده كه در طول ساليان وبراثر سيلهاي مخرب اين مكان كه در ميان دو صخره عظيم قرار دارد تخريب وامكان ساخت آب بند سنتي با گل ولاي وسنگ وجود نداشته .به همين دليل در سال 1367با بودجه دولتي وهمياري وهمت اهالي ونظارت مهندسين جهاد سازندگي اين آب بند احداث ميشود كه آب را از طريق كانال به طرفين رودخانه هدايت ميكند تا براي ابياري بخشهاي مختلف باغات استفاده شود .

نام اين آب بند اواين محل از قديم گل حسن خان بوده وتقريبا كسي دليل اين نامگذاري را نميداند .البته گاها اهالي نامهاي ديگري نيز برايش بكار ميبرند كه از جمله آن توشه بند است .توشه در زبان اهالي به معني موازي ميباشد وچون دقيقااز يك محل دوانشعاب از طرفين رودخانه بصورت همزمان از رود جدا ميشوداين نام را بكار ميبرند .بند گل حسن خان

گفته ميشود در زمان ساخت يكي از مهندسين اعتقاد داشته است كه سكوهاي پلكاني اين آب بند بايد سه سكو باشد يعني يك پله بيشتر از انچه درحال حاظر وجود داردتا از شيب آن كاسته شود زيرابه نظر او با گذر زمان قسمتهاي پائين آببند گود وباعث تخريب ميشود ..ونظر او كاملا درست بوده چراكه دقيقا همان اتفاق پيش بيني شده در حال رخ دادن است وآب بند از پائين درحال تخريب است.

جذابيت اين سازه زماني به اوج ميرسد كه آب فراوان از رودخانه بر پلكانهاي ان جاري ميشود چيزي كه سالهاست به لطف بي توجهي مردم وخودخواهي روستاي بالا دست (اسفيدان)براي همه رويايي بيش نيست.

تقريبا كسي از اهالي نيست كه خاطره يك بار فرش يا پشم شستن در اين مكان را نداشته باشد وكمتر كسيست كه در روزهاي جواني اش دراين محل عكسي يادگاري نداشته باشد .واخيرا همه عروس ودامادها قبل از جشن عروسي شان در اين محل كليپ يادگاري ميگيرند وگاه وقتي كسي دلش بگيرد شايد دقايقي را به كنار او بيايد .ودر واقع اين آب بند پير وخسته رفيق همه غم وشاديهاي اهالي بوده واگر لب بگشايد چه رازها كه ندارد ولي انسان هميشه بيوفا بوده واو اين روزها خسته وشكسته غمگين بنظر مي آيد.

نماي زيباي برفي آب بند گل حسن خان

عكس زيباي برفي ارسال شده توسط آقاي سليمان حميدي

نوده

نوده



جمعه 11 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, :: 21:30 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
گالري عكس شماره 2
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران


محمدزاده

 

 

 

محمدزاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از همون روزهاي آغازين كه فكر ساختن وبلاگي براي معرفي نوده را در سرم ميپروراندم همواره بيان  اين مهم كه روستاي نوده چناران زادگاه بزرگمردي بنام سردار شهيد رجبعلي محمدزاده است از مهمترين ملاكهاي من براي معرفي نوده بود.

اما چگونه معرفي كردن سردار برايم امري دشوار وسخت بود .چراكه گفتن از بزگمردان بي ادعايي چون سردار در واژه هاي زبان وقلم ما نمي گنجد .

براي نوشتن در خصوص سردار مجلات وروزنامه وصفحات اينترنتي زيادي را مرور كردم وساعتها خاطرات برادر همرزمش را شنيدم هر كسي آنقدركه توانسته بود از خصوصياتش گفته بود اما هيچ يك مطلبي تمام قد در باره سردار نبود .نقطه اشتراك همه آنها نيز گمنام زيستن ودوري گزيدنش از هياهوي رياست طلبي ها وديده شدن ها بود .

تصميم داشتم تمام ان مطالب را جمع بندي كرده ودر اينجا بياورم اما به اين نتيجه رسيدم كه بايد من نيز همان قدر كه از اودرك كرده ام ذكر كنم يا بقول معروف ( هركسي از ذن خود شد يار من )

در ميان همه مطالب ونقل قولها در باره سردار دومطلب ساده برايم زيبا وجالب بود كه مرا بفكر واداشت ومختصري برايتان مينويسم

1-ازكسي كه در دوران سربازي اش در گرداني مشغول خدمت بوده كه سردار فرمانده آن بوده نقلي شنيدم كه ميگفت زماني كه حكم ارتقائ درجه او آمده بود غمگين بود وبه ميان سربازان آمده بود وميگفت بخدا حاظر نيستم فرمانده گرداني وزندگي با سربازان را با هيچ چيزي عوض كنم .

گفتن از رفتار محبت آميزش با سربازان بماند اما اين براي كسي كه در محيط نظامي بوده باشد اصلا  درك نخواهد كرد كه چگونه ممكن است . به ياد فرماندهان دوران خدمت خود افتادم كه بعضي چغدربيرحمانه جيب بچه هارا خالي ميكردند و حتي بهترينشون هم كه هواي سرباز روداشتند ولي به رفتن به درجه بالا تر حريص بودند .

قبول اين حقيقت كه او در برابر وسوسه مقام وقدرت قوي وبا اراده بود را تنها آناني ميدانند كه با او نشستند وبرخواستند واورا حس كردند .وشايد همانها نيز هنوز در بهت وحيرتند كه چگونه افرادي شيطان را به زانو در مي اورند ونميدانند چگونه اين مطلب را بايد گفت كه كوران وكران بشنوند .وشايد اين راز گمنامي برخي مردان بزگ است.ومن زماني اين نقل قول دوستمان را باور كردم كه كليپ تصويري وداع سردار را ديدم كه با ان هيبت و درجات روي دوشش جلوي سربازان خم ميشد ودستشان را ميفشرد وميگفت: شما هم مارا ميبخشيد؟!!!!!!!!

ومن تا بحال سراغ نداشتم در محيط وجوي نظامي ايقدر خلوص ولطافت مافوق را در مقابل زير دست.

سردار محمدزاده2-اما مطلب ديگر روز بزرگ خاكسپاري شهيد بود كه هياهو وغوغايي بود .در ان شلوغي بطور اتفاقي با مردي همكلام شدم كه اونو هم  مثل من شهاتدت هم روستايي اش به آنجا كشانده بود .با اب وتاب از همشهري اش ومقام واخلاق وكارهايي كه براي اآبادي روستاشان كرده بود وميگفت شهيدبزرگوار فلاني در روستا باغ وويلايي داشت كه هميشه به انجا مي امد و...........

از خودم پرسيد چرا سردار باغي ويلايي خانه اي كوچك يا كلبه اي براي استراحت وتفرج در روستا نداشت ؟ آيا توان خريد يا ساختنش را نداشت ؟ آب وهواي روستا بد بود ؟باغهاي كلاته روستا با آن آب فراوان وگوارا دلفريب نبود ؟خصوصا براي كسي كه در سرباز پيشين خدمت كند !اين را كسي ميفهمد كه چون من مدتي هرچند كوتاه اوضاع شهرهاي خاش وزاهدان وسيستان را تجربه كرده باشد. آيا او تفريح وخوشگذراني بلد نبود ؟وهزاران سوال ديگر كه چرا...

چرا سردار ..... چرا در اين زمانه كه وقتي زالو صفتاني بي سواد به ضرب پارتي ورشوه به كوچك مقامي در ادارات ميرسند گوش فلك را كر ميكنند وآنقدر سر به بالا راه ميروند كه پدرشان را هم نميشناسند .تو خوشه هايت را بردوشت نچسباندي و در روستا راه نرفتي ؟ چرا وقتي به دستبوس پدر ومادرت مي آمدي خوشه هايت را در جيب ميگذاشتي وساكت وخاموش مي امدي وبي سر وصدا برمي گشتي ؟

مگر نمي توانستي همچون خيلي ها در كنار خدمتت كسب وكار وكاسبي داشته باشي ؟ مگر  ((پول)) را نميشناختي ؟ مگر وسوسه ات نميكرد ؟ مگر نمي توانستي فقط با يك تماس تلفني روستاي سرباز پيشين وتمام ننگ هاشان را بحال خودشان رها كني  و در شهر خودت با خاطري آسوده  زندگي كني ؟

كسي چه ميداند تو سي سال تمام در مرزهاي شرق وغرب با اينهمه سختي ومحدوديت بدنبال چه بودي ؟؟؟؟؟

وپاسخ اين چراها وهزاران سوال ديگر دليلي براسماني بودن سردار گمنام قصه ماست . واينك برماست كه در نشر خوبيهايش بكوشيم نه براي تبليغش بلكه براي شفاعتمان .

واينك خدا حافظ سردار

خدا حافظ سردار

تي شرت قهرمان من -تصوير سردار محمد زاده

 

 

 

 



همواره در تمام جوامع بزرگ وكوچك بشري افرادي برحسب سوادودانش.موقعيت مالي.پيشينه خوانوادگي.استعدادها.وابستگي وارتباط با بزرگان وصاحب منصبان ويا امانت داري واخلاص از ميان جمع برگزيده ميشوندتا درمسائل عمومي وعام المنفعه تصميم گيري كرده واختلافات احتمالي را حل وفصل نمايند .

توجه!دراين پست به هيچ وجه قصد تبليغ شخص يا اشخاص را نداريم ودر ابتدا يا انتها قرار گرفتن نام افراد هيچ دليلي بر اهميت يا برتري يكي بر ديگري نميباشد وهمه جايگاه واحترام خود رادارندواز نظر ماهيچيك بر ديگري برتري ندارند.

در حال حاظر افراد زير اين مسئوليت رادر نوده چناران بعهده دارند

خواص

1 حاج محمدحسن محمدزاده
2 علي اصغرهاديزاده
3 احيامحمد بهادري
4 حسین بهادری
5 قربانعلی اسکندریان
6 گل محمد بخشی پور

البته افراد ديگري چون  محمد علی هادیزاده جعفرقلي نعمتي حاج رمضان اسكندري يارمحمد اسكندري و...نيز اغلب مورد توجه اهالي هستند.

برادران فارغ التحصيل
1 نام ونام خانوادگي مدرك تحصيلي يا منسب
2 حجت الاسلام عباسعلي احمدزاده

امام جمعه فعلي آشخانه

امام جمعه پيشين بردسكن وفاروج

3 حاج غلامحسين هاديزاده  
4 دكتر براتعلي پورمحمد پزشك عمومي (درحال تحصيل درفيليپين جهت تخصص راديولوژي)
5 قاسم محمدزاده  فوق لیسانسفقه و
6 بابك بهادري ليسانس زمين شناسي (روزنامه نگار-داراي
7 بهروز بهادري ليسانس پرستاري (      )
8 قاسم آل شيخ  لیسانس زمین شناسی
9 جواد زارع ليسانس زبان ادبيات
10 يزدان زارع فوق ليسانس فيزيك هسته اي
11 نقي محمدي  
12 محمد اسكندريان كارشناس ارشد آمار
13 محمود مهجوري دانشجوي كارشناسي ارشد-زبان وادبيات فارسي
14 طاهر رستمي ليسانس علوم سیاسی-درحال تحصيل براي فوق ليسانس
15 ابولفضل حسن پور ليسانس رياضي
16 عباس هاديزاده ليسانس عمران
17 غلامحسين رستمي ليسانس كامپيوتر
18 جوادغفاري ليسانس برق
19 مصيب حميدي ليسانس حسابداري
20 مرتضي بطالبلوئي لیسانس اپیدمیولوژی
21 قربان اسكندريان كارداني برق
22 مهدي اسدي دانشجوي مقطع كارشناسي حقوق
23 علي حسن نيا دانشجوي مهندسي برق
24 علي حسن نيا  
25 اميد حسن نيا  
26 محمد اسكندريان ليسانس كامپيوتر
27 اديب اسكندريان ليسانس برق
28 شهاب اسكندريان ليسانس کامپیوتر
29 علي اسكندريان ليسانس برق
30 جوادحسن نيا فوق ليسانس برق
31 عبد الحسين رستمي                                                           
32 محسن غفاري ليسانس الكترونيك
33 محمد هاديزاده  
34 عبد ا..بهادري  لیسانس مدیریت
35 قربان احمدي  
36 نقي محمد زاده  لیسانس عمران
37 جواد عليپور  
38  ايوب محمديان  ليسانس تاريخ
39  عباسعلی قربانی  مهندس مکانیک -جامدات
40  حجت محمد زاده  لیسانس مکانیک -سیالات
41  اسمائیل رستمی  لیسانس کامپیوتر
42  محمد امامیان  لیسانس کامپیوتر
43  عباس رمضانی  فوق لیسانس حقوق
44  وحید نادرزاده  مهندسی مواد
45  امید نادرزاده  مهندسی مکانیک
46  احسان رستمی برق 
47  امین امامیان  مهندسی مکانیک
48 کوروش بهادری  مهندسی شهرسازی 
49 نقی محمدزاده  عمران 
50  هادی محمدزاده  لیسانس حسابداری
51  حسن محمدزاده  مهندسی کشاورزی
52 یاسر بطالبلویی   لیسانس مهندسی الکترونیک و فوق لیسانس معماری کامپیوتر
53    
54    
55    
56    
57    
58    
59    
60    
خواهران
1 شهربانو اسكندريان ليسانس تاريخ                                       
2 فاطمه رحماني ليسانس حقوق
3 اعظم حسن نيا ليسانس رياضي
4 ننه بي بي حسن نيا ليسانس رياضي
5 عاليه وحيدي  
6 ام سلمه عباسي  
7  مریم قربانی  کارشناس ارشد شیمی فیزیک -دبیر شیمی در شیروان -تحصیل در مقطع دکترا(phd)شیمی فیزیک
8  زینب قربانی  لیسانس حرفه- معلم در شیروان
9  ملیحه رمضانی  فوق0 لیسانس حقوق
1  الهام محمدزاده   فوق لیسانسکشاورزی گرایش گلهای زینتی
11  عالیه محمدزاده پرستاری 
12  سمیهمحمدزاده  مهندسی گیاه پزشکی 
13  زهرا محمدزاده پزشکی  
14  فاطمه محمدزاده 

مهندسی متالوزی 

15    
16    
17    
18    
19    
20    

دوستان عزيز همينطور كه ميبينيد تنها تعداد محدودي از فارق التحصيلان نوده ثبت شده كه اميدوارم شما باارسال مشخصات خود يا دوستاني كه ميشناسيد بخصوص خواهران مارا در معرفي هرچه بهتر ياري كنيد.

ان شاا...

 



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:15 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران -ادبي

لوگوی "پـپـسـی " 
هم رمز گشایی شد ومشخص شدکه این هم
 
توطئه ای از جانب دشمن! بوده!

 

PEPSI = Pay Each Penny Save Israel 
 

پرداخت هر پنی ذخیره اسرائیل است

 

با روشن شدن این دشمنی آشکار و رو شدن
 
دست لابی های صهیونیستی ، شرکت های
 
ایرانی هم ساکت ننشسته و در حرکتی
 
هماهنگ به تشریح نام خود پرداختند تا مشت
 
محکمی باشد بر دهان اسراییل جنایت خوار!
 

پفک نمکی = پایمردی فلسطین، کابوس ناگوار
 
ملت کینه توز یهودی.
 
 

تک ماکارون = تکنولوژی کشور متجاوز اسرائیل
 
کارامدتر از راه ولایت نیست.
 
 

شادنوش = شکست اسرائیل دربرابر نیروی
 
ولایتمدار شیعیان.
 
 


داماش = دندان اسرائیلو مردم ایران شکستند.
 
 
 

کاله = کشور اسرائیلو له میکنیم.
 
 
 


پگاه = پاشو گمشو اسرائیل هرجایی.
 
 
 


بن ساله = بنیامین نتانیاهو، سگ اسرائیلی
 
 
لندهور
 


اتکا = این تو کالبدت اسرائیل
 
 
 


دامداران = دهن این مردم دهاتی اسرائیل را،
 
 
 
استغفرا... نزار دهنم باز شه.

 



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:, :: 1:10 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

ميهماني ديدارتو

کاش مي دانستي

بعد از آن دعوت زيبا به ملاقات خودت من چه حالي بودم

خبر دعوت ديدار چو از راه رسيد

پلک دل باز پريد

من سراسيمه به دل بانگ زدم:

آفرين قلب صبور،

زود برخيز عزيز،

جامه ی تنگ به درآر!

وبه چشم گفتم:

باورت مي شود اي چشم به در مانده ی خيس

که پس از اين همه مدت، زتو دعوت شده است؟

چشم خنديد و به اشک گفت:

برو. بعد از اين دعوت زيبا به ملاقات نگاه، با تو هم کاري نيست.

و به دستان رهايم گفتم:

کف برهم بزنيد هرچه غم بود گذشت.

ديگر انديشه ي لرزش به خودت راه نده.

وقت آن است که آن دست محبت، زتو يادي بکند

خاطرم را گفتم:

زودتر راه بيفت، هرچه باشد بلد راه تويي،

ما که يک عمر بدين خانه نشستيم و تو تنها رفتي!

بغض در راه گلو گفت:

مرحمت کم نشود.

گويا با من بنشسته، دگر کاري نيست.

جاي ماندن چون دگر نيست از اينجا بروم!

پنجه از مو بدر آورده، بدان شانه زدم

و به لبها گفتم:

خنده ات را بردار، دست در دستِ تبسم بگذار!

و نبينم ديگر، که تو ورچيده و خاموش به کنجي باشي

سينه فرياد کشيد:

من نشان خواهم داد قاب نامش را در طاقچه ام

و هواي خوش يادش را، در حافظه ام

مژده دادم به نگاهم، گفتم:

نذر ديدار قبول افتاده ست و مبارک باشد،

وصلت پاک تو با برق نگاه محبوب!

و تپش هاي دلم را گفتم:

اندکي آهسته، آبرويم نبريد!

پايکوبي زچه برپا کرديد؟

پاي بر سينه چنان طبل مکوب!

نفسم را گفتم:

جانِ من تو دگر بند نيا.

اشک شوقي آمد، تاريِ جامِ دو چشمم بگرفت.

و به پلکم فرمود:

همچو دستمالِ حرير، بفشان برق نگاه پاي در راه شدم...

دل به مغزم مي گفت:

من نگفتم به تو آخر که سحر خواهد شد!!!

هي تو انديشيدي که چه بايد بکني؟؟؟!!!

من به تو مي گفتم:

او مرا خواهد خواند، او مرا خواهد ديد

سر به آرامي گفت:

خوب چه مي دانستم.

من گمان مي کردم ديدنش ممکن نيست

و نمي دانستم بين تو با دلِ او حرف صد پيوند است .

من گمان مي کردم....

سينه فرياد کشيد:

خب فراموش کنيم. هرچه بوده ست گذشت.

حرف از غصه و انديشه بس است،

به ملاقات بينديش و نشاط!

آفرين پاي عزيز،

قدمت را قربان،

 تندتر راه برو،

طاقتم طاق شده ست!

چشم برق مي زد/ اشک برگونه نوازش مي کرد/

لب به لبخند،تبسم مي کرد/ مرغ قلبم با شوق/

سر به ديوار قفس مي کوبيد/ تاب ماندن به قفس، هيچ نداشت/

دست برهم مي خورد/ نفس از شوق، دم و سينه تعارف مي کرد/

سينه بر طبل خودش مي کوبيد

عقل شرمنده به آرامي گفت:

راه را گم نکنيم!

خاطرم خنده به لب گفت:

نترس، نگران هيچ مباش!

سفر منزل دوست کار هر روزه من است.

چشم برهم بگذار، دل تو را خواهد برد.

سر به پا گفت:

کمي آهسته، بگذاريد که من هم برسم!!!

دل به سر گفت:

شتاب! تو هنوزم عقبي؟

فکر فرياد کشيد:

دست خالي که بد است،

کاشکي....

سينه خنديد و بگفت:

دست خالي زچه روي!

اينهمه هديه، کجا چيزي نيست؟

چشم را گريه ی شوق.

قلب را عشق بزرگ.

سينه، يک سينه سخن.

روح را شوق وصال .

لب پر از ذکر حبيب.

خاطر، آکنده ی ياد

کاشکي خاطر محبوب قبولش افتد!

شوق ديدار نباتي آورد. کام جانم شيرين،

پاي و سر همه انديشه ی وصل...

وه چه روياي قشنگي ديدم!!! خواب،اين موهبت خالق پاک،

خواب را دريابم که در آن، مي توان با تو نشست،

مي توان با تو سخن گفت و شنيد.

خواب سهم من از تو و ديدار تواست.

 خواب دنياي فراموشي هاست!

خواب را دريابم که تو در خواب، مرا خواهي خواست.

 که تو در خواب مرا خواهي خواند

و تو در خواب به من خواهي گفت

تو به ديدار من آي!!!

آه کاش ميدانستي:

 بعد از اين دعوت زيبا به ملاقات خودت من چه حالي دارم پلک دل

 باز پريد. خواب را دريابم

 من به ميهمانيِ ديدار تو مي انديشم



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,مطلب ,ادبي, :: 1:5 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

بستني.نوده چناران

بچه که بودیم

 

وقتی بستنی مان را گاز می زدند

 

قیامت به پا می کردیم !

 

چه بیهوده بزرگ شدیم ،

 

روحمان را گاز می زنند

 

می خندیم...



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 1:58 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

چه رنگي هستيد-نوده چناران

به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم

و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم.

برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که میتواند بر زندگی او

تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ

مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لا به لای

آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد

به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید:

رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از :

قرمز: 1 ش ج س الف

نارنجی: 2 ت ث ک ب

زرد: 3 ی ل ص ض

سبز: 4 و م د ژ

آبی: 5 چ ن ط ظ

نیلی: 6 ح خ ف -

بنفش: 7 ع پ غ -

صورتی: 8 ز ق ه -

طلایی: 9 ر ذ گ -

برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال میآوریم بدین

شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی مینویسید و بر اساس

حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا

میکنید.


مثال : لیلا جلالی

ل3 ی3 ل3 الف1 ج1 ل3 الف1 ل3 ی3

سپس اعداد را با هم جمع میکنیم:

21=3+3+1+3+1+ 1+3+3+3

باز هم دو عدد را با هم جمع میکنیم:

3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است.

حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.


صورتی

دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید

میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها

به راحتی کنار میآیید و میتوانید دیگران را در حل مشکلاتشان

راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت

بیش از اندازه با دیگران سخت است.

 

 قرمز

قرمز بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن

است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است.

همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار

بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک میشوید. ممکن است

در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم

رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی

فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.

 

 زرد

زرد بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید.

هرگز در ابراز آنچه میخواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر

زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با

دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با

وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت

نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها

ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از

اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید

انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید

بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.

 

 طلایی

طلایی در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا

بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که

به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود.

دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر

چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید

و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را

می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.

 

 نیلی

نیلی  زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و

علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید میتوانید توان و شادی

فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت

نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی

برخوردارید که از این طریق نیز میتوانید براحتی از مشکلات مردم

با خبر شوید.

 

 

سبز

برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و

انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته

و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد

شما میآیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص میخورید.تکامل

شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن

به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمیدارید. ترجیح میدهید

بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به

فعالیت بپردازید.

 

 

بنفش

عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به

همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد

کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید

هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمیکنید. مگر آنکه خودتان آنرا

شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در

درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با

دیگران کمی برایتان مشکل است.

 

 

آبی

به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر

 تشریفاتی میدانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه

هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمیتوانید در محیطی

کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این

همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت

دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای

شما ارزشی فوق العاده دارد.

 

نارنجی 

نارنجی شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید

باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و

انرژی مثبت میگیرند.سعی میکنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن

ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت

فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان

را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید.



پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,ادبي ,مطلب, :: 1:50 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران- ادبي

تا حالا به رابطه ی دو تا چشم دقت کردی ؟؟ با هم باز میشن - با هم بسته میشن - با هم میخندن - با هم گریه میکنن - با هم میچرخن .
جالب اینجاس که هیچکدوم هم اون یکی رو نمیبینه . دوستی یعنی این !!!!
حالا دقت کردی این دو تا چشم فقط زمانی که یه دختر جلوشون ظاهر میشه یکیشون بسته میشه و اون یکی باز میمونه
(ـ بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یه سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و فقط تو چشماش نگاه کنی و وقتی ازش دور میشی٬ حس کنی بهترین گفتگوی عمرت روداشتی. )

(ـ تا وقتی دوستی رو از دست ندادیم٬ قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی نخوایم اونو دوباره بدست بیاریم٬ نمیدونیم کیو از دست دادیم.)
صفاي پابرهنه ها به اينه كه هيچ وقت ريگي به كفششون نيست!!!
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
خصوصي .!جهت استفاده در لوگو


ادامه مطلب ...


پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,ادبي ,مطلب, :: 1:8 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

نوده چناران ادبي

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
ترا با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم
تمام شب
برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید
با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
و من
تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت
و من بعد از عبور تلخ غمگینت
حریم چشم هایم را به روی اشکی از جنس
غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم...
نمیدانم چرا رفتی؟!!!!!!
نمی دانم چرا؟!!!
شاید خطا کردم!!!!!!!
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا؟
تا کی؟
برای چه؟
و می رفتی........
و بعد از رفتنت
باران چه معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت
یک قلب دریایی ترک برداشت
و بعد از رفتنت
رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و
گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق اندوه و غربت شد
و بعد از رفتنت
انگار کسی حس کرد
من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
کسی حس کرد
من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
و بعد از رفتنت
دریا چه بغضی کرد
کسی فهمید
تو نام مرا از یاد خواهی برد...
و من با آنکه می دانم
تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد...
هنوز آشفته ی چشمان زیبای تو ام
برگرد...
ببین که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد!!!
و بعد از این همه توفان و وهم و پرسش و تردید
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت:
تو هم در پاسخ این همه بی وفایی ها بگو
در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است
و من
در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل...
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا؟!!!
شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزو هایت
دعا کردم دعاکردم دعاکردم


پنج شنبه 9 شهريور 1390برچسب:, :: 22:21 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

گلزار شهداي نوده چناران

روستاي نوده چناران داراي دوگورستان قديمي در داخل روستا ويك گورستان خارج از روستا ميباشد كه شرح مختصري بيان ميكنم وسپس به گلزار شهدا ميپردازيم.

در داخل روستا ودر جوار دومسجد جامع(پائين) وحضرت ابولفضل(بالا) گورستانهاي قديمي وجود دارد كه سابقه قدمتشان  از 120 سال فراتر تخمين ميخورد كه اخيرا اهالي يكي را با درختان غير مثمر به فضاي سبز وديگري را به محل احداث ساختمان دهياري وخانه عالم اختصاص داده اند.ودر حال حاظر سالهاست كه زمينهاي مجاور امامزاده يحيي محل دفن مسافران ملكوت است .وگلزار شهداي نوده نيز در همين مكان قرار دارد .اخيرا بنا غسالخانه نيز در اين محل درحال احداث ميباشد .

گلزار شهدا نودهغسالخانه درحال احداث نوده چناران

 

 

 

 

 

 

 

پس از انقلاب اسلامي ايران همواره يكي از نشانه هاي اخلاص وايمان ملت ومردم هر منطقه اي شهداي تقديم شده آن ملت در راه اسلام وايران بوده است ونوده چناران اين افتخار رادارد كه در منطقه بيشترين شهدا را تقديم اسلام كرده است كه تازه ترين گل سرسبد اين شهدا شهيد سردار رجبعلي محمدزاده بود .

ابتدا يادي ميكنيم از شهيد محمدزاده كه نوده چناران از تولد چنين مردي در خاكش بخود ميبالد واز اينكه ميزبان تربت پاكش نيست در حسرتي ابدي فرورفته ..

سردارشهيد محمدزاده

شهيد سردار رجبعلي محمدزاده

سردار محمدزاده

 

نام پدر:محمد حسن

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:

تاريخ شهادت : 1388

محل شهادت :پيشين

منطقه : سيستان و بلوچستان

مسؤليت :فرماندهي قرارگاه سلمان

شغل :

عضويت :

يگان:

گلزار :بهشت رضا - مشهد

کد شهید:

 

 

شهيد قاسم‌ پورمحمد

 

 

نام پدر:عزيزاله‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:03/02/38

تاريخ شهادت :26/11/60

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار :ثبت نشده

کد شهید:6002637

 

شهيد محمدمهدي‌ رمضاني‌

 

 

نام پدر:رمضان‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:01/01/35

تاريخ شهادت :16/01/61

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار :ثبت نشده

کد شهید:6113984

 

 

شهيد اسماعيل‌ رستمي‌

 

 

نام پدر:غلامحسين‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌چناران‌

تاريخ تولد:15/05/41

تاريخ شهادت :28/09/61

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : وظ‌يفه‌

يگان:

گلزار :نوده‌چناران‌

کد شهید:6113120

 

شهيد محمود آل شيخ

 

 

نام پدر:غلامرضا

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌چناران‌

تاريخ تولد:01/01/40

تاريخ شهادت :28/09/61

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : وظ‌يفه‌

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6100539

 

شهيد محمود بهادري‌

شهيد محمودبهادري

 

نام پدر:محمدحسن‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:02/05/43

تاريخ شهادت :23/01/62

محل شهادت :والفجرشلمچه فکه

منطقه :

مسؤليت :مخابرات‌وبي‌سيم‌

شغل :محصل

عضويت : بسيجي‌

يگان:بسيج

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6206806

 

شهيد عبداله‌ محمدي‌

 

 

نام پدر:زين‌العابدين‌

محل تولد:شهرستان بجنورد

تاريخ تولد:07/06/45

تاريخ شهادت :26/01/62

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :محصل

عضويت : ساير

يگان:

گلزار :انصارالحسين‌ع‌

کد شهید:6222444

 

 

شهيد علي هاتفي

 

 

نام پدر:عزيز

محل تولد:شهرستان مشهد

تاريخ تولد:17/05/47

تاريخ شهادت :24/12/63

محل شهادت :هورالعظيم

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت :

يگان:بسيج

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6314736

 

شهيد حسين‌ اسکندريان‌

 

 

نام پدر:عيدمحمد

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:01/01/42

تاريخ شهادت :21/01/62

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : وظ‌يفه‌

يگان:

گلزار :ثبت نشده

کد شهید:6201623

 

شهيد ابراهيم‌ ترکانلو

 

 

نام پدر:حسين‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:05/06/41

تاريخ شهادت :28/08/62

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6205451

 

شهيد يزدان قلي‌ صنعتي‌ (رخ بين)

 

 

نام پدر:حسينقلي‌

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:06/03/32

تاريخ شهادت :15/12/62

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6215711

 

شهيد محمد محمدزاده‌

 

 

نام پدر:عيسي‌

محل تولد: شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:20/12/46

تاريخ شهادت :04/10/65

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :كشاورز

عضويت : وظ‌يفه‌

يگان:

گلزار :ثبت نشده

کد شهید:6532903

 

شهيد قربانعلي‌ شيردلان‌

 

 

نام پدر:شاه‌محمد

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:04/02/38

تاريخ شهادت :23/10/65

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6521789

 

 

شهيد علي‌ عليپور

 شهید علیپور

 

نام پدر:غلامرضا

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:10/11/35

تاريخ شهادت :22/10/65

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : ساير

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6525694

 

شهيد منصور حسين ‌زاده
ه‌

 

 

نام پدر:محمدرضا

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:02/05/47

تاريخ شهادت :08/12/66

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده‌

شغل :

عضويت : وظ‌يفه‌

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6606059

 

شهيد علي عابدي

 

 

نام پدر:حاتم

محل تولد:شهرستان بجنورد

تاريخ تولد:07/06/55

تاريخ شهادت :01/01/76

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :

شغل :

عضويت :

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:7600471

 

شهيد جواد دولت

 

 

نام پدر:

محل تولد:شهرستان مشهد

تاريخ تولد:

تاريخ شهادت :

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :

شغل :

عضويت :

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:8200030

 

شهيد محمد علي خاكشور

 

 

نام پدر:علي‌اصغر

محل تولد:شهرستان بجنورد روستاي نوده‌

تاريخ تولد:01/01/30

تاريخ شهادت :22/10/65

محل شهادت :

منطقه :

مسؤليت :رزمنده

شغل :كشاورز

عضويت :

يگان:

گلزار : نوده‌چناران‌

کد شهید:6512762

 

 

شهید شادکام

شهید محمد رضا عابدی



چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:نوده چناران ,نوده, :: 21:12 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

اميدوارم لذت ببريد

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران

نوده چناران



دوستان عزيز با كليك بر روي لينك قرمزرنگ زير ميتوانيد عكس هوايي از نوده چناران وروستاهاي اطرافش حتي شهرستان بجنورد و...را با جزئيات وراهها وباغات وكوههايش مشا هده كنيد ولذت ببريد .

توجه داشته باشيد چنانچه اينتر نت شما دايل آپ ميباشد بايد قدري صبور باشيد چون به كندي تصوير لود ميشود .

در سمت چپ بالاي پنجره اي كه بازخواهد شد فلشهاي جهت نما براي حركت دادن تصوير به چهار جهت اصلي وعلامت +  و  - جهت زوم تصوير وجود دارد .همچنين شما ميتوانيد با گرفتن تصوير بوسيله موس وكشيدنش به طرفين تصوير راجابجا كنيد.

بهتر است براي اينكه از وبلاگ خارج نشويد برروي لينك كليك راست كرده وگزينه open in new window را انتخاب كنيد.

اميدوارم لذت ببريد

http://wikimapia.org/3593544/Nowdeh-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87



 

امامزاده يحي بن زكريا نوده چناران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امام زاده یحیی

 

درجاده که بسمت نوده حرکت میکنی اولین بنایی که خبر از رسیدن به مقصد میدهد بنای مربع شکلی باگنبدی رنگ شده بارنگ سبز وپرچم نوک گنبد است این بنا حدود 9متر عرض و5متر ارتفاع دارد در داخل بنا ضریحی ساده وچوبین قرار دارد و دیوارهایش با بیرق وپرده وپرچمها آراسته شده است  گنبد بنا دارای اسکلت چوبی ودیوارهایش از سنگ وگل میباشد درپشت بنا نیز زیرزمینی کوچک تعبیه شده است که از آنجا هم برای زیارت استفاده میشود .اطلاعات تاریخی مستند درباره این امامزاده وزمان وقدمت آن وجود ندارد ویا حداقل من اطلاعات کاملی بدست نیاوردم .هیچ یک از اهالی هم بطوردقیق وکامل اطلاع ندارند وگویا قدمتش به قدمت روستا برمیگردد. سالیان پیشتر پیرمردی از اهالی بنام لطفعلی خادم این مکان بود که عشق خاصی به امام زاده داشت .اودذرزیرزمین امامزاده قبری برای روز مرگش تهیه کرده بود تا پس ازمرگ آنجا دفنش کنند .اما دراخر عمرش نتوانسته بود مکانش را به بازماندگان بگوید وفقط گفته بود مرا در قبری که در زیر زمین امامزاده ساخته ام دفن کنید .اما وراث موفق به یافتن ان نشده بودند .وبعدها ان گور پیداشد که دیر شده بود .

این امامراده خارج ازروستاودرمحل فعلی گورستان نوده قراردارد که برسر راه ورود به روستا ودر محل دوراهی جداشدن راه روستا از جاده است.

امام زاده دلتاش

 

امام زاده دلتاشدر حدودیک کیلومتری از جنوب شرقی امامزاده یحیی امامزاده دله تاش قرار گرفته  که بنایی ساده ومستطیل شکل دارد که در یک دیوار که مشرف به ایوان وباغ است درب ودرسه دیوار دیگر روزنه هایی جهت تهویه ونور تعبیه شده است .

قبر در وسط بنا واقع شده است. سنگ قبر و يا كتيبه‌اي كه دالّ‌بر شناسايي بيشتر صاحب قبر باشد، ديده نمیشود .این امامزاده نیز قدمتش به قدمت روستا برمیگردد ونامش از ابتدا به دله تاش معروف بوده است محل بنای این امامزاده در وسط یک رودخانه فصلی است که با وجود سیلهای مخرب فصلی هیچ آسیبی به این بنا نمیرسد وهمواره سیل از طرفین بنا عبور میکند . درحال حاظر عمده زائرین این مکان بانوان روستایند وعمدتا نذر آش وچای و...درآنجادارند .

 

نماي پشت امامزاده يحيي 

 

 

عکس روبرو :نمای پشت از امامزاده یحی بن زکریا

 

 

 



 

نقاشي مربوط به حمام خزينه اينظافت وپاکیزگی واستحمام از اصلی ترین نیازهای اجتماعات بشریست . ازاین رو این موضوع مهم سالیان دراز مورد توجه اهالی نوده چناران بوده است .تا آنجا که هیچ کسی ساخت حمام خزینه در نوده را بیاد ندارد و مسن ترین افراد نیز ساخت آن را به بیش از صد سال تخمین میزنند . البته اکنون اثری هم از آن حمام باقی نمانده  بنایی که دارای سه اتاقک گنبدی شکل وبامصالح سنگ وساروج وآهک ساخته شده بود .ومن تنها مخروبه اش را درکودکی دیده بودم که در زیر زباله های روستا دفن میشد ونفسهای آخرش رامیکشید . آن حمام خزینه ای گنبدی منحثر به فرد که گرچه شاید دیگر آبی برای استحمام مردم گرم نمیکرد اما میتوانست  به عنوان سند تمدن اهالی حفظ شود در همان سالهای 1358 کم کم به زباله دان روستا تبدیل شده واز بین رفته بود و حمام دوقلویی به همت شهید علی طالب زاده وبدست جهاد سازندگی برای اهالی ساخته شد

 

نمايي از حمام نوده چناران

 

 

روزی که برای تهیه این عکس رفته بودم با این چهره پیر وخسته حمام برخورد کردم به یاد روزهای جوانی اش افتادم که وقتی دمنده اش استارت میخورد چه طنینی درآن محل داشت وچه دودی از دودکشهایش به آسمان میرفت . این بنای دوقلو در مساحتی حدود 250 متر ساخته شده است که دارای خصوصیاتی بسیار جالب است .

 

ورودي حمام نوده چناران -چپ مردانه راست زنانه

دراین حمام بخش زنانه تقریبا قرینه مردانه است . منابع سرد وگرم اب در بام حمام قراردارند و آتش کده حمام در عقبه حمام ومابین  دو بخش زنانه ومردانه میباشد خصوصیت مهم این حمام که از سوخت روغن سیاه تغذیه میشود این است که آتش کده آن در عمق چند متر از کف حمام قرار دارد که درآن تنوره ای بزرگ وجود دارد ......

 

آتشكده وتنوره آتش حمام نوده چناران

لوله آب سرد از سویی وارد وبعد از اتصال به لوله ای مارپیچی بنام اینچ که در جان اتش قراردارد دوباره خارج وآب را به  منبع آب گرم انتقال میدهد  .گرم شدن آب نیز بدین ترتیب است که سوخت سیاه بصورت نم نم وارد تنوره میشود و پس از اشتعال با دمنده ای قوی به بیشترین حد شعله وری میرسد .اما نکته جالب اینجاست که این حرارت بالا نه تنها باعث داغ شدن آب میشود بلکه از طریق کانالهایی که از تنوره به قسمت های مختلف زیرین کف وداخلی حمام کشیده شده ودرنهایت از دیوارها بالا رفته وبه دودکشها منتهی شده است باعث گرم شدن کف ودیواره های حمام میشود .وبه همین دلیل است که چند روز بعداز خواموشی حمام نیز سکوهای رختکن وکف حمام گرمای دلنشین وآرامبخشی دارد .علاوه بر آن قرار داشتن نیمی از بنا در عمق وپائین تر از سطح زمین " پایداری گرمارا دوچندان میکند.

رختكن حمام عمومي نوده چناران

 

تعدادي از دوشهاي حمام نوده چناران

 

سالن حمام عمومي نوده چناران

قابل ذکر است که این حمام بصورت نمره نیست واهالی همه ساک وبغچه لباس خود را دررختکن کنار هم گذاشته وبه سالن عمومی میروند وحتی در شستشو ولیف و کیسه کشیدن پشت یکدیگر همکاری دارند بدون در نظر داشتن اینکه چه کسی باشد .فامیل ودوست باشد یانباشد .البته درحال حاظر اکثر اهالی حمام در منزل دارند وباوجود گاز کشی شدن منازل  بزودی شاهد مرگ غمبار این بنانیز خواهیم بود .

 

 



نیاز به غذا وبطور خاص نان از اولین نیاز های آدمی بوده است .اهالی نوده نیز از قدیم الایام نان را جزءلا ینفک سفره های خود میدانستند .گرچه درزمانهای دور بخاطر فقر ونداری کمتر نان گندم پیدا میشد اما نان جو نیز قنیمتی بوده برای گذران زندگی .

اما پخت نان نیز در نوده عمدتا به دوروش انجام میگرفته که پخت برروی ساج وپخت در تنورکهای محلی بوده است .

پخت نان با ساجاین روش اگرچه کمتر مرسوم بوده اما روشی ساده وسریع بوده وبیشتر درمواقع اضطراری مورد استفاده میشده است . ساج صفحه فلزی مدور است با تورفتگی وقوسی ملایم که بر روی اجاق یا آتش قرار میگیرد وخمیر پس از تبدیل به یک لایه نازک بوسیله دست یا بالشتک پارچه ای برروی ان پهن میشود تا به نان تبدی ل شود .از دلایل کمتر استفاده شدن از این روش  ضرفیت کم پخت آن است واز مزایای آن قابل حمل بودنش به هرجایی میباشد که بهمین دلیل در میان عشایر بیشتر یافت میشود .

 

تنور پخت نان محلياماپخت نان در تنوره که اهالی به آن تندور میگویند رواج بیشتری داشته است .تندور سازه ای گلی است که حفره ای در دل خود دارد.حفره  این سازه کوچک درکف قطری حدود یک ونیم متر بصورت مدور ودر دهانه به قطر حدود نیم متر میرسد که سوراخی به قطر بیست سانت در کف به خارج تعبیه شده است تا خاکستر تنور بیرون کشیده شود . روش پخت نیز بدین صورت است که ابتدا تنور از هیزم خشک پر میشود وآتش افروخته میشود  پس از اینکه زبانه های آتش خوابید برای دفقایقی درب آن بسته میشود تا دیواره ها داغ شود .بعد از اینکه آتش به زغال تبدیل شد  دیواره ها پس از تمیز شدن اماده پخت نانی لذیذ است که هرگز بیات نمیشود .    

 

نانواي بالا -روستاي نوده چناران نانوای بالا

اماتهیه نان بصورت خدمات نانوائی درسالهای 65-66 توسط یکی از اهالی بنام گل محمد بخشی پور به نوده آمد که نان بربری به روش تنوری وبا پارو  پخت میشد حدود یکسال بعد وشاید بیشتر این نانوا به صورت شراکتی بایکی دیگر از اهالی بنام رمضان محمد زاده اداره شدکه این مدیریت هم به دوسال نرسید وبخشی پور سهم خود را به محمدزاده واگزار کرد . در سالهای 69-70 نانوائی دیگری در محله خرمن توسط حاج محمد حسن محمدزاده تاسیس شد که با همکاری فرزندانش اداره میکرد  این نانوا در مساحت بزرگتر ولی باهمان روش پخت پاروئی کار میکرد . در همان سالها نانوائی بالا تعطیل وبه حاج رمضان اسکندری واگذار شد حاج رمضان نیز چند سالی کار کرده وسپس دوباره تعطیل شد .در این فاصله یکی دیگر از اهالی تصمیم به ساخت نانوا داشت که هرگز  به انجام نرسید تا بالاخره بعداز یکی دوسال نانوا به آقاجان اسکندری واگذار شد که توسط فرزندانش بازسازی وتبدیل به نانوای فری شد .از آن پس این نانوا مرتب وبدون تعطیلی فعالیت کرد وهماکنون با ظاهری که در تصویر میبینید توسط یوسف اسکندری اداره میشود .

 

 

نانواي پائين روستاي نوده چناراننانوای پائین

همانطور که گفته شد این نانوا در سالهای 69-70در محله خرمان بدست حاج محمد حسن محمد زاده بنا شد وبوسیله فرزندانش فعالیت میکرد .درابتدا بصورت تنوری پاروئی پخت میکرد ولی بعد از سالها وبا مهاجرت فرزندانش نانوابه دست یکی از فرزندان بنام مجید اداره شد درسال    این نانوا تعمیرات اساسی داشت و از تنوری به فری تغیر پخت داد وهم اکنون بامدیریت مجید وهمکاری برادرش منصور فعالیت میکند .

در ابتدا تهیه نان از نانوا وصف ایستادن بخصوص در فصول کار یک معضل وسخت ترین کار بود ودلیلش هم شاید کمبود سهمیه آرد بود وگاهی تهیه نان باعث دعواو درگیری میشد .واین روند سالها ادامه داشت گاهی مردم مجبور بودند به شهر بروند ونان تهیه کنند . زمانی هم نان سهمیه بندی شد ولی شکر خدا امروزه این معضل تاحدود زیادی حل شده است .واهالی مجبور نیستند ساعت یک بامداد به نانوارفته وبخوابند تا ساعت هفت صبح نان تهیه کنند . دراوایل نان به صورت کیلوئی در نانواها عرضه میشد اما اکنون دانه ای عرضه میشود .

 



 

اگر اطلاعی از درصد بالای افراد باسواد درنوده وهمچنین فارغ التحصیلان دانشگاهی جوانان نوده داشته باشیم به این مهم پی خواهیم برد که تحصیل وعلم آموزی چه اهمیتی برای این مردمان داشته است .جالب است بدانید که این مردم اگر نگوئیم همزمان میتوان گفت دنباله روی پیشرفت در شهرها درزمینه علم آموزی حرکت میکردند .این مردم سالها قبل از اینکه دولت وحکومت اقدامی برای آنها انجام دهد خود بنایی زیبا با اتاقهایی مجزا ساخته بودند  به گونه ای که هر خانواده یا قوم وطایفه صاحب یک اتاق درآن مجموعه بود و بچه های آن قوم دران کلاس برای تحصیل جمع میشدند .درابتدا بچه هاباخود از منزل میز وچهارپایه به اتاق مخصوص خود میبرده اند وتوسط خود اهالی تدریس میشدند . باگذر زمان گاهی معلمین سپاه دانش وسرباز هم به روستا اعزام شدند گفته میشود از جمله معلمین  بومی نوده که اهل روستا بوده محمد حسن بهادری از اجداد یکی از خانواده های فعلی روستا بوده است .از آنجا که این مجموعه درمحلی نمور ساخته شده بوده اهالی در زیر بنا اقدام به حفر تونلهایی کرده بودند تا باجریان هوا از نم اتاقها کاسته شود .اکنون از آثار این بنا چیزی نمانده وبر مخروبه آن ساختمان بسیج احداث  شده است .این روال آموزشی ادامه داشته تا اینکه درسالهای 1360 مدرسه ای کوچک درمحله خرمن ساخته شد و بچه های روستا تقریبا باروال سابق درآن مقطع ابتدایی را میگذراندند .طبیعتا تا حدودی سطح اموزش و حظور معلمین سپاه دانش  مطلوب شده بود اما باگذر زمان آن مدرسه نیز زودتر آنچه انتظار میرفت فروریخت از این مدرسه ی دوم نیز چندان اثری باقی نمانده .تااینکه در سالهای 65 مدرسه ای مناسب درکنار مدرسه مخروبه بدست دولت ساخته شد.

.مدرسه ابتدائي نوده چناران

با ساخت این مدرسه فصل جدیدی از آموزش در این روستا رقم خورد وتحصیل تامقطع ابتدایی به شکلی اصولی تروبانظارت آموزش وپرورش آغاز شد .با گذر زمان و نیاز به کلاسهای بیشتر هر چند سال به این بنا کلاس واتاق اضافه شد تا به شکل امروزی درآمد ه است این مدرسه سالهاست به صورت دو شیفته فعالیت میکند .

مدرسه راهنمایی

با گذر زمان وازدیاد دانش اموزانی که مقطع ابتدایی را تمام کردند خیلی زود نیازبه وجود مدرسه راهنایی احساس شد چراکه دانش اموزان مجبور به ترک تحصیل ویا ارجاع به شهر میشدند . به همین دلیل درسال69 کلاس راهنمایی محدود تشکیل شد ودر یکی از منازل  روستا مدرسه راهنمایی برپاشد این روال ادامه داشت تا در سالهای75-76مدرسه راهنمایی نیز بطور مستقل ساخته شد .

مدرسه راهنمائي نوده چناران

این مدرسه نیز در دو شیفت شروع به کار کرد  وباز هم دانش آموزان پس از اتمام مقطع راهنمایی دو راه بیشتر نداشتند . سطح خدمت رسانی آموزش وپرورش هر سال بهتر ومعلمان بیشتری به مدارس نوده اعزام میشدن که گاه معلمین اقدام به سکونت درطی سال تحصیلی میکردند اما به مرور با بهتر شدن راهها و ازدیاد وسایل نقلیه به رفت وآمد پرداختند. در سال 78که نیاز به دبیرستان خودنمایی میکرد وتاحدودی ضمینه فراهم بود سال اول متوسطه با عنوان ضمیمه مدرسه راهنمایی  در دوشیفت دخترانه وپسرانه  راه اندازی شد درسالهای بعد کلاس پسرانه بدلیل کم بودن تعداد دانش آموزان کنسل شد  بررسی ها وخروجی دانش آموزان آموزش وپرورش را به این نتیجه رساند که برای تحصیل مقطع دبیرستان نوده وروستاهای اطراف که فاصله کمی با هم دارند دبیرستان دخترانه ای در نوده و پسرانه در چناران که یکی از روستاهای همجوار نوده است احداث کند

دبيرستان دخترانه نوده چناران

این دبیرستان درسال 89 احداث ودر سال 90 آماده بهره برداری شد.



چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,مساجد,مسجد, :: 1:21 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
بی تردید از دیر باز دین وشرعیات واحکام الهی مهمترین خواستگاه اهالی نوده چناران بوده ومسجد جایگاه ویزه وخاصی در زندگی مردم این منطقه داشته است .روستای نوده چناران هم اکنون دارای سه مسجد است که به معرفی آنها میپردازم .

1- مسجد جامع وبه قول اهالی مسجد پائین 

بنای این مسجد درسالهای1365-1366ساخته شده است قبل از ساخت این بنا نیز در همین مکان مسجد ی قدیمی وجود داشته که تخریب شده ومسجد فعلی ساخته شده است .سال ساخت مسجد قدیمی را هیچ یک از اهالی به خاطر ندارند ولی معدود افرادی سالخورده ای هستند که مسجد قدیمی را به یاد دارند .گفته میشود مسجد قدیمی حدود صد سال قدمت داشته است . واما مسجد فعلی دو سال بعد از احداث بنا با مشقت موزائیک کاری شد .بدلیل نبود وسیله نقلیه وامکانات کافی وراه ارتباطی مناسب محموله بار موزائیک درحوالی روستا وازگون شد .در سالهای 70-71 اقدام به گچ کاری مسجد شد و یکی دوسال بعد قسمتهایی از نمای داخلی سنگ کاری شد .درنهایت درسالهای 75 این بنا آجر نما شد .در طو ل این سالها تعمیرات و تغیرات جزئی در مسجد بنا به نیاز روز انجام شده است .این مسجد دارای حیاطی زیبا بادرختان میو ه است .همچنین مجهز به آشپزخانه بهداشتی وظروف کامل میباشد .عمده فعالیت مساجد روستا در ماههای رمضان ومحرم میباشد .مسجد جامع نوده چناران

2- مسجد حضرت ابولفضل يا بقول اهالي مسجد بالا 

بنای این مسجد درسال     ساخته شده است این مسجد نیزهمچون مسجد قبلی بر زمین مسجدی قدیمی ساخته شده است . مسجد قدیمی این محل مسجدی زیبا و خاطره انگیز برای تمام اهالی است وهمه با حسرت از آن یاد میکنند ان مسجد دارای سکوها و ایوان ونرده های چوبی زیبایی بو که به علت فرسودگی بنا متاسفانه تخریب شد.این مسجد که دارای گنبد نیز میباشد دارای  بخش خواهران در طبقه دوم بامترازی محدود است .درنمای روبروی مسجد حیاطی کوچک ودر سمت راست خود محوطه قابل توجهی دارد که آشپز خانه وسرویسهای بهداشتی در ان قرار دارند  این مسجد هم دارای ظروف و امکانات کافی ومستقل میباشد .چند سال پس از ساخت نمای داخلی مسجد نیز گچ وسنگ کاری شد .مسجد ابولفضل نوده چناران

3- مسجد امام حسين يا بقول اهالي مسجد خرمن یا خرمان 

واما داستان مسجد سوم  .برحسب اتفاق این مسجد نیزبر مکان مسجدی دیگرساخته شده است اما داستان متفاوت تر است قضیه این است که در سالهای 1372-73    برخی از اهالی تصمیم به ساخت مسجد در این محل از روستا گرفتند و شروع به کار کردند وپی وقسمتی از دیوارها را بالا بردند اما به دلایل نداشتن بودجه وپول کافی کار متوقف شد وچندین سال به حال خود رها شد تا اینکه درسالهای 81با توجه به رشد جمعیت روستا وگسترش ان عده ای از اهالی اقدام به ساخت این مسجد کردند. اما کار بسیار کند پیش رفت ودوسه سال بطول انجامید .این مسجد نیز دارای گنبد میباشد  وطبقه دوم بامتراز محدود جهت خواهران دارد.همچنین دارای آشپز خانه وظروف که البته به مرور کامل ومجهز خواهد شد .

شایان ذکر است مساجد بالا وپائین دارای باغات واملاک موقوفه اند که بسیاری از هزینه هایشان را تامین میکند اما این مسجد موقوفه ندارد .گفتنیست که تاحدودی اختلاف سلیقه وفکر سازندگان این مسجد با امنای مسجد بالا وپائین در بوجود آمدن مسجد سوم بی تاثیر نبوده است .در هر سه مسجد روستا مراسم ماه رمضان ومحرم هرساله برقرار است که دهه محرم وشبهای قدر پذیرائی با نذورات اهالی انجام میشود که درخصوص مراسم در جای خود توضیح خواهیم داد.

 مسجد امام حسين نوده چناران

 

 



عكس هوايي از نوده چناران

روستاي نوده از توابع بخش گرمخان شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالي مي باشد. اين روستا داراي دو راه ارتباطي آسفالته مي باشد كه هر دو جاده از آزاد راه بجنورد به شيروان ،‌يكي از كيلومتر 5 نرسيده به بابامان و ديگري كيلومتر 35 نرسيده به كارخانه سيمان بجنورد منشعب مي شوند. جمعیت این روستا طبق آمار سرشماری سال هشتادوپنج430 خانوار و1645نفر بوده است .دین مردم ان مسلمان ومذهب تشیع دارند .مردم نوده به زبان کردی کرمانجی واقلیتی هم به ترکی تکلم میکنند که متاسفانه زبان شفاهی این مردم به علت نداشتن رسم الخط کرمانجی در معرض نابودیست.گفته میشود نام تاریخی وقدیمی این منطقه ارتیان بوده است .این منطقه از نعمت آب سالم برق تلفن راه آسفالته وبه تازگی گاز طبیعی برخوردار است .کد تلفن این روستا 0585 وپیش شماره آن 227 میباشد .مردم این روستا بیشتربه دامپروذی وکشاورزی اشتغال دارند البته امروزه رانندگی تاکسی نیز به یکی از شغلهای مردم تبدیل شده است .باوجود اینکه اخیراطرح بهسازی دراین روستا اجراشده وخیابانها وکوچه هادارای نام وتابلو شده اند اما اهلی طبق عادتی که ازدیرباز از نیاکان خود به ارث برده اندبرای هرقسمت ازروستا نامی بخصوص دارند که روستارا حدودا به ده محله تقسیم میکند که عببارتند از:کوچه باغ-دم کوتل-کوچه باقراباد-خرمن یاخرمان-خندق -کله زوریاقلعه بالا-کله زیر یاقلعه پائین-تپه -قمری -کوچه حمام .اهالی این روستا مردمی خونگرم وباسواد ودارای شم اقتصادی ودرک سیاسی بال هستند همواره مسائل سیاسی روز را دنبال میکنند .این روستا زادگاه افراد باسواد ومفاخری چون سردار شهید رجبعلی محمد زاده است که در زمان مناسب به آن میپردازیم

پل ورودي روستاي نوده چناران

نوده چناران از نماي مخالف

عكس هوايي از نوده چناران

 

 



دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,همراهان,, :: 23:8 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

همراهان وبلاگ ارتيان

در اين پست اسامي عزيزاني از اهالي محترم نوده چناران كه به طريقي با وبلاگ خود ارتباط برقرار كرده اند را ثبت ميكنم.اميدوارم روزي نام تمام اهاليدر اينجا ثبت شود.

ارتباط از طريق نظرات وبلاگ:

آقاي امير هادي زاده -آقاي بهروز بهادري-آقاي سليمان حميدي-آقاي محمداسكندريان (فرزند صفر)-آقاي محسن غفاري-آقاي قاسم محمد زاده -آقاي امين غفاري-آقاي اميد حسن نيا- آقاي مصيب حميدي-ساسان بهادری-محمدیان-شهاب اسکندریان-وحید نادرزاده-روتینا از مشهد-غلامحسین رستمی-میلاد-مریم قربانی-سعید محمدزاده-سوگند-نرگس-بهرام بهادری

ارتباط از طريق ايميل:

علي صابري-محمد اسكندريان-كيوان بهادري-محسن غفاري-سليمان حميدي -بهنام بهادري-محمد رحماني

ارتباط از طريق پيامك:

همايون بهادري -علي صابري-بهروز بهادري-سليمان حميدي-كيوان بهادري-محمد رحماني -بهنام بهادري-حميد حسن نيا-محسن غفاري-محمد اسكندريان-باقر حمیدی-غفاری



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ ارتيان در تاريخ 19 تير ماه 1390 با هدف معرفي هرچه شايسته تر روستاي نوده چناران ايجاد شد كه پس از دوماه فعاليت بدليل اختلال در سرور سايت ميزبان مطالب ان حذف شد .اين وب پس از مدت كوتاهي وقفه با تغير جزئي در آدرس خود كه (artiuan )را به ( artiyan)تغير داد (uبهy) دوباره آغاز بكار كرد . اين وبلاگ تا تاريخ 9/9/90از مشهد مديريت مي شد ولي از اين تاريخ به بعد وبلاگ از خود محل رستاي نوده چناران مديريت ي شود .نكته ديگر اينكه بدليل نبودانواع خدمات مرسوم اينترنت اين وبلاگ اولين وتنها خدمات اينترنت در روستاي نوده است كه از اينترنت سيار GPRSاستفاده ميكند.به اميد روزي كه اينترنت در خانه همه اهالي نوده جايگاه شايسته خود را داشته باشد. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ بهره كافي را ببريد ومارا از ايده ها ونظرات خود بهره مند سازيد . باسپاس بهزاد
موضوعات
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+نوده چناران+|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ ادبي +|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ مصاحبه +|||-
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوده چناران(كوچه باغهاي ارتيان) و آدرس artiyan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 1567
بازدید کل : 34630
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

<-PollName->

<-PollItems->


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Email Icon by Yasgig.ir Email Icon by Yasgig.ir
چت روم

معرفي روستاي زيباي نوده چناران -عكسهاي زيباوديدني از نوده-مطالب ادبي جذاب وخواندني واموزنده- به جذابترين وبلاگ روستايي خوش امديد -كليك كنيد ولذت ببريد