...........نوده چناران...........(كوچه باغهاي ارتيان)
معرفي روستاي نوده چناران
 
 
 قانون دانــــه


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم "چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟"

اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید:

"اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید."

از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:

- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.

- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب را استخدام کنی.

- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.

- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.

وقتی که "قانون دانه" را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.

قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.


در یک کلام:

افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند.


- همه امور به هم مربوطند


آیا دقت كرده اید كه هر وقت به طور منظم ورزش می كنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟

آیا دقت كرده اید كه وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید كه ورزش كنید؟

همه چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیه شما مؤثر است، روحیه شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوه گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فكرتان مؤثر است!

تلاش برای پیشرفت در یك بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد.

وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل كار نیز احساس شادی بیشتری خواهید كرد و وقتی سر كار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود.

اینها به چه معناست؟

- اینكه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع كنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع كنید. این كار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند.

- مهم نیست كه تلاشی كه جهت "پیشرفت" می كنید كجا صرف می شود. مهم این است كه شروع كنید.

- عكس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یك بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید.

در یک کلام:


هر كاری كه انجام می دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است.

- چرا؟

هنگامی كه بلایی به سرمان می آید، یا همه چیزمان را از دست می دهیم یا كسی كه عاشقمان بوده ما را ترك می كند، اغلب ما از خودمان می پرسیم:
"چرا؟"
"چرا من؟"
"چرا حالا؟"
"چرا او مرا سرگشته و تنها رها كرد؟"

سؤالاتی كه با "چرا" شروع می شوند، ممكن است ما را به یك چرخه بی حاصل بیندازند.

اغلب جوابی برای این "چرا" ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد، اهمیتی ندارد.

افراد موفق سؤالاتی از خود می پرسند كه با "چه" شروع می شوند:


"چه چیزی از این پیشامد آموختم؟"

"چه كاری باید در برخورد با این پیشامد بكنم؟"

و هنگامی كه پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود می پرسند: "چه كاری طی 24ساعت آینده می توانم بكنم تا اوضاع كمی بهتر شود؟"

اینها از آنچه كه دارند بیشترین استفاده را می كنند و آنچه كه از دستشان بر می آید انجام می دهند. و اگر زندگی بر وفق مراد نبود، خیلی مهم نیست كه "چرا؟"

و در یک کلام:

افراد خوشبخت هیچوقت نگران نیستند كه آیا زندگی بر "وفق مراد" هست یا نه! بلکه حتی برای چیزهای هر چند کوچکی که پیام آور خوشبختی است ارزش قائلند.

 

تشكر فراوان از دوست عزيز (ميم الف) جهت ارسال اين مطلب


برگرفته از کتاب "خوشبختی در یك كلام"


سپاس از (ميم الف)جهت ارسال مطلب فوق



با تشكر از دوست خوبم (ميم الف )جهت ارسال اين مطلب.
مراقب کسانی که خودشون رو به شکل شما در میآرن باشید
--


یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,عكس,تصوير, :: 21:26 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
گالري عكس سري چهارم
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران
نوده چناران نوده چناران


دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 21:7 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) برايمان ارسال كرده اند.

نوده جناران

یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"* *خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورشت بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!* * * *افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظرقحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورشت ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند..* *مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!"* *آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!* *افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!"* *  * *خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند



دو شنبه 11 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 19:53 ::  نويسنده : بهزاد بهادري
مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) ارسال كرده اند
نوده چناران
ظنّ
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده تباشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند ...
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود !
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد !!!
زنش آن را جابه جا کرده بود...
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت :
و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند...! 
 
 
سخن روز :  اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی ...
امام علی(علیه السلام)
 


خواب

واقعیت هایی درباره خواب دیدن

خواب یکی از رمزآلود‌ترین تجارب بشر در طول زندگی‌اش است. در ادامه حقایقی که شاید خیلی‌ها در مورد خواب ندانند آورده شده است. خواب‌ها مى‌توانند جالب، هیجان‌انگیز، وحشتناک و یا صرفاً عجیب و غریب و غیرعادى باشند. در این مقاله با ١٠ واقعیت درباره خواب که توسط پژوهشگران کشف شده است آشنا مى‌شویم. 


۱-شما ۹۰ درصد خواب‌هایتان را فراموش می‌کنید. 
با ۵ دقیقه پیاده روی پس از بیدار شدن از خواب نیمی‌از خوابتان فراموشتان می‌شود و پس از ۱۰ دقیقه ۹۰ درصد آن فراموش می‌گردد. 

۲-افراد کور هم خواب می‌بینند
افرادی که کور مادرزاد نیستند، مانند بقیه خواب می‌بینند و در خواب تصاویری مشخص در برابر دیدگان آن‌ها ظاهر می‌گردد. افرادی که کور مادرزاد هستند تنها در خواب حس لامسه و بویاییشان کار می‌کند و می‌توانند‌‌ همان تجربه‌ای که در محیط عادی دارند را در خواب داشته باشند. 

۳- خواب‌هایی که مردان و زنان می‌بیند با هم تفاوت دارد
همه انسان‌ها خواب می‌بینند اما آنچه زنان و مردان می‌بینند هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ واکنش‌های فیزیکی بدن با هم تفاوت دارد. مردان در خواب بیشتر مردان دیگر را می‌بینند اما زنان هم مردان و هم زنان دیگر را به طور مساوی در خواب می‌بینند. حالات جنسی زن و مرد در خواب به حالات جنسی آن‌ها رد واقعیت مرتبط است هر چه در واقعیت برای آن‌ها خوشایند است و رخ می‌دهد در خواب نیز‌‌ همان باری آن‌ها رخ می‌دهد. 

4- ما تنها آنچه را که می‌دانیم خواب می‌بینیم
خواب‌های ما معمولا مملو از اتفاقات و چیزهای عجیب و غریب است اما نکته جالب اینجاست که تمام این عجایب و غرایب با آنچه که ما می‌دانیم و می‌شناسیم درست شده‌اند. شاید شی‌ای را در خواب ببینیم که هرگز ندیده‌ایم اما اجزا آن مسلما چیزهایی است که ما زمانی ملاقات و یا حس کرد‌هایم. همچنین بر طبق تحقیقات به عمل آمده تمامی‌چهره‌هایی که در خواب می‌بینیم در طول زندگی حتما مشاهده کرده‌ایم ولی شاید دیدار آنقدر کوتاه بوده که به خاطر نسپرده‌ایم. 

5- عده معدودی خواب‌های سیاه و سفید می‌بینند
۴ درصد افراد بینا در تمام طول عمر خود خواب‌های سیاه سفید می‌بینند و بقیه یا همیشه خواب‌های رنگی می‌بینند و یا گاهی رنگی و گاهی سیاه و سفید خواب می‌بینند جالب است در تحقیقی که در بین سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۵۰ انجام شد ۱۲ درصد افراد خواب‌های سیاه سفید می‌دیدند اما از همین افراد در سال ۱۹۶۰ مجددا تست گرفته شد و این میزان به ۴٫ ۴ درصد رسید، به نظر می‌رسد مشاهده تصاویر سیاه و سفید سینما و تلویزیون روی خواب افراد تاثیر می‌گذارد. 

6- خواب‌ها ممکن است سبب بیماری‌های روانی شوند
بر طبق تحقیقات به عمل کسانی که بیماری‌های روانی دارند خواب‌هایی مشابه آنچه بر آن‌ها می‌گذرد می‌بینند همچنین کسانی که خواب‌های پر استرس می‌بینند بیشتر در معرض بیماری‌های ناشی از استرس روانی قرار دارند. 

7- حیوانات هم خواب می‌بینند
مطالعه روی امواج مغزی حیوانات در حین خواب نشانگر آن است که حیوانات هم مشابه انسان خواب می‌بینند. 

8- خیلی مواقع در خواب فلج می‌شویم
بدن انسان می‌تواند در خواب به طور کامل فلج شود و سپس از پس از بیداری به سرعت از این حالت بیرون بیاید. 

9- ممکن است در خواب مرز واقعیت و خواب گم شود
تمامی‌اتفاقات و اصوات در محیطی که در خوابیده‌ایم ممکن است به صورتی دیگر توسط مغز تصویر شود. مثلا در‌هال خانه خوابیده‌ایم و موسیقی از تلویزیون پخش می‌شود شاید تصور کنیم که در کنسرتی بزرگ هستیم. 

10- خیلی چیزهایی که در آینده رخ می‌دهد را می‌بینیم (تعبیر خواب) 
یک تحقیق علمی‌نشان داد که ۳۰ درصد افراد به طور متوسط اعتقاد دارند آنچه در خواب دیده‌اند به طور تمام و کمال در مواقعی برای آن‌ها رخ داده است. برخی این مقدار را بین ۶۳ تا ۹۸ درصد افراد جامعه می‌دانند. هنوز هیچ توجیه علمی‌برای این موضوع پیدا نشده است. 

11- اگر خر و پف می‌کنید خواب نمی‌بینید
این موضوعی است که منابع بسیاری در اینترنت به آن اشاره کرده‌اند اما من هیچ منبع علمی‌برای این موضوع پیدا نکردم
 

 



سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران ,مطلب ,ادبي, :: 23:28 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

تقليد

يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار 
مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ 
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار
مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟
کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي !
بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره 
خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ... 
مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن 
يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ 
خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي
اينو که ميگه يهو همه مهموندارا ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که 
بندازنش بيرون خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه
کلاغه که بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه 
مجبوري پررو بازي دربياري!!!!!!!!

نکته مدیریتی :
قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت  ارزیابی کنید.


عروسی کردهای شمال خراسان

مطلب زير را دوست عزيزم(ميم الف )ارسال كرده اند. منبع سايت موسسه كرمانج

فرهنگي
  
داوه ته کرمانجی
 


اسماعیل حسین پور -رئیس شورای شهر شیروان

عروسی کرمانجی

كردهای خراسان نيز ديرينه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نياكان خود را به زيبايی بر دوش بكشند و در اين جزيره دور از دياری هم چنان به كورد بودن خود ببالند و افتخار کنند.
هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت مي پيچد، ضرباهنگ قلبي با قلب ديگر هم نوا مي شود. شور، شادماني و عشق درهم تنيده است.

بوی اسپند ، سرخي سيب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پير و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگيرند، همه و همه يعني باز عروسی كردها ست
.

 
علي خراساني در گفتگو با مجله «ئاواشين» چاپ انستيتوی كردی سوئد «عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان را وجود عروسيهای سنتی و موسيقی كردی مي داند»
 
علاوه بر حفظ زبان، برخي اصالت هاي فرهنگي نيز حفظ شده اند. و اين اصالت كرد كه ريشه در ديرينگي و اشتراك باورها دارد در عروسي ها بيشتر نمايان است و اينجاست كه كردها عروسي را عزيز مي دارند و حرمت مي نهند و گاه عروسي هاي كردي سه شبانه روز به طول انجاميده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش يافته است.
در اينجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شيريني خوري و عروسي در بين كردهاي خراسان اشاره مي شود
.

 

 

   مراسم خواستگاری و شيرينی خوری

عروسی کرمانجیزندگي ايلي و قبيله اي، همراز كوه و رود بودن به كرد صميميتي شيرين بخشيده است و اين عشق ايلياتي را بي پيرايه كرده است.
زندگي در دامان طبيعت باعث شده است كه دو جوان كرد همديگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبيله اي بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بي زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالي چشمه اي گاه در پيچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ايل و برافراشته شدن چادر و يا در هنگام كوچيدن ايل، در قالب نگاه و لبخند به يارش رسانده است ولي حجب و حياي ايلياتي اجازه خيره سري به او نداده است.
آنگاه كه جوان زندگي را آغاز مي كردعشق به يار را چون گرانمايه شعله اي در جان زنده و پر فروغ نگه مي داشت. و به خاطر اين يار دوستي است كه در بين كردهاي خراساني به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمي خوريم كه مفهوم طلاق را داشته باشد


 

  الف – خواستگاری

دختر و پسر قبلا يكديگر را ديده اند، بي آنكه چيزي بگويند خاطرخواه هم شده اند يك عشق پاك و بي ريا دردل هر دو اخگري برافروخته است.
شايد شعله برق يك نگاه و ترنم يك لبخند نوعي آري بوده است. پس خود جوان، يا از طريق دوستان و يا اعضاي خانواده پيامش را مي رسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه مي كردند.
زنها نزديكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسنديدند با ايما و اشاره و كنايه خواسته شان را بيان مي كنند
.
خانواده دختر نيز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران مي رسانند.
تاكنون زنها نقش آفرين بوده اند، زنها به راحتي مي توانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصميم گيرنده نهايي وارد عرصه مي شوند
.
در خواستگاري رسمي خانواده دختر ترتيب شامي را مي دهد برخي از نزديكان دختر نيز دعوت مي شوند. پدربزرگ، عمو، دايي و... در اولويت هستند پس از آن از طرف پسر نيز اقوام نزديكش فرا خوانده مي شوند و گفتگو بين طرفين آغاز مي شود

.
ابتدا بزرگان موضوع خواستگاري را مطرح مي كنند و يكي از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت مي دهد بعد به جزئيات پرداخته مي شود.
خريد جهيزيه و لوازم مورد نياز از مواري است كه درباره آن بحث مي شود. پس از تعيين وضعيت مهريه و تنظيم صورت جهيزيه دو طرف راهي شهر مي شوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا يا در بين ايل در شهر خطبه عقد خوانده مي شود

از سوي داماد معمولا براي نزديكان عروس كه شامل برادر، دايي، خواهران مي شود هديه اي خريداري مي شود اين هديه يك جفت كفش يا يك روسري و يا پارچه و پيراهن و... است

 

  ب - شيرينی خوری

داوه ته کرمانجیبا قطعي شدن موافقت دو طرف زمينه مراسم شيريني خوري فراهم مي شود بايد اين خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهري «غنچه‌اي مي شكوفد اهل ده باخبرند».
رساندن خبر به افراد ساير روستاها كه معمولا نسبتي هم دارند، با پيكي صورت مي گيرد و در روستا يا ميان ايل نيز در درون يك ظرف كه مي تواند سيني يا كاسه پرشيريني باشد پارچه اي قرمز رنگ بر رويش انداخته مي شود
.
با به صدا درآمدن در هر خانه اي، اعضا خانه براي شركت در مراسم شيريني خوري دعوت مي شوند.
در مراسم شيريني خوري معمولا ميزبان اصلي خانواده دختر است ولي اقوام و نزديكان نيز راهي خانه داماد مي شوند. در آنجا نيز سرنا و دهل و شادماني و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسي سر رسيدند و رقص زيباي كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهي خانه عروس مي شوند
.
رقص در مسير راه تا رسيدن به خانه عروس در پيشاپيش مردم با نوازندگي هنرمندان همراه مي شود.
خوانندگان محلي، كف‌زدن هاي ممتد، زنان لباس اصيل كردي بر تن كرده شكوه و زيبايي خاصي به عروسي مي بخشند.
عروسی کرمانجیزنان نيز خوانچه (مجمع) بزرگي را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطير نهاده مي شود و خوانچه با پارچه اي قرمز و گاه سبز و نارنجي و زرد آراسته مي شود. زنان در صفوفي زيبا و منظم به طرف خانه عروس حركت مي كنند.
اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان مي آيند. گاه گوسفندي نيز در پيش پاي مهمانان قرباني مي شود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت مي كنند. بوي اسپند و زني منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون يك سيني نهاده است جلوه خاصي به عروسي مي بخشد.
مهمانان با تبريك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس مي شوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان مي آيند و بلند كردن آواي دهل يعني مهماني وارد شد و انعامي از تازه وارد مي گيرد.
حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چاي و شيريني پذيرايي مي شوند. پس از آن شادماني و رقص شروع مي شود.
زنان با لباسهاي كردي گاه با مردان در يك دايره و گاه در دو دايره جداگانه مي رقصند رقصي كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت


   پ-شیر بها-قه له ند-

« قه‌له‌ند» يا شيربها، قبلا رايج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهي آن را مذموم مي دانند ولي اين رسم در فرهنگ از يك ديرينگي برخوردار است.
(كريستين سن) اين رسم را بسيار كهن دانسته و مي نويسد:« (در زمان ساسانيان) جواني كه مي خواست ازدواج كند بايستي به والدين عروس مبلغي پول يا نقره يا چيز ديگري پيشكش نمايد.»(3)، ( در عين حال بحث دفاع از اين رسم مطرح نيست بحث رايج بودن آن است) پولي كه به عنوان شيربها گرفته مي شد صرف خريد جهيزيه عروس و لباس دامادي مي شد.
بالاخره در شب شيريني خوري ريش سفيدان و بزرگان، خوانچه اي كه پار چه اي قرمز رويش كشيده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابريشمي را مي گشودند و پولي را كه به عنوان شيربها به طرف دختر داده مي شد را مي‌شمردند و بعد به پدر عروس تحويل مي دادند. پدر عروس نيز مبلغي را برمي گرداند تا گذشتي در حق دامادش كرده باشد.
دكتر محمدحسين پاپلي در اين باره مي نويسد « در سال 1358 خورشيدي بين كوچ نشينان خراسان مجموعه پولي كه براي ازدواج يك دختر از پسر مطالبه مي شد مبلغ 450000 ريال بود كه علاوه بر آن، پسر بايد چند راس دام هديه مي‌داد و هزينه هاي مربوط به ازدواج را نيز متقبل مي شد.

در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شيربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ری مه‌يان ده‌كشينم

خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رينم

تا قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گينم

 

افسار شتران را مي‌كشم

خواب را از چشمانم دور می‌کنم

تا شيربهايت را فراهم كنم


پس از شمارش شيربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالاي مجلس مي نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا يكي از آنان كه داراي كبر سن و تجربه بيشتر بود، دو كله قند را در دست مي گرفت و طوري دو كله قند را بر هم مي زد كه سر دو كله قند مي‌شكست و در فاصله مناسب و يكساني جدا مي شدند

با شكسته شدن كل قند هلهله و شادماني و كف زدن ادامه مي يافت. نخستين كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه هاي بزرگ بين مهمانان تقسيم مي شد و تكه اول به داماد داده مي شد.
نوك قندها را نيز به خانواده عروس و داماد مي دادند تا آن را به يادگار نگهدارند و شيريني و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل ديدگانشان باشد
.

  ت - حنا بندان


عروسی کرمانجی2يكي از جلوه هاي زيباي شيريني خوري حنابندان است. در اين زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده مي شود و به همراه هدايايي به خانه عروس آورده مي شود.
اقوام و جمعي از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه مي زنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زيادي در خانه عروس به چشم مي خورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دايره زدن و آواز خواني جلوه ويژه اي به اين شب مي دهند.
در اين شب حناي فراواني آماده مي شود كه بخشي از آن را بر دست و پاي عروس مي كشند و بقيه را بين مهمانان تقسيم مي كنند.

 

بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع مي شود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهاي داماد را حنا مي بندد.»
در برخي مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالي كه شال قرمز رنگي بر روي سرش انداخته شده بالاي سر قرار مي دهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر يك هديه اي در كف دست او قرار مي دهند. قبلا بيشتر سكه هاي طلا و نقره بوده است
.
در برخي مناطق نيز «عروس دو دستش را روي سرش مي گذاشت و بعد مقداري حنا كه قبلا آن را خمير كرده بودند در كف دستانش قرار مي دادند و براكه» وظيفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جاي آن پول قرار دهد.
اين كار سه بار تكرار مي شد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمي گذاشت عروس دستش را مشت مي كرد و اجازه نمي داد كه براكه‌ي داماد حنا را بر دارد

.
در طول مدت حنابندان، گروهي از زنان مشغول آوازخواني مي شوند و در اين ترانه خواني‌ها، گاه برتري جويي از سوي طرفين عروس و داماد به كنايه بيان مي شود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد يكديگرند.


  ث - دوران نامزدی


حالا عروس و داماد بي‌دغدغه ايل و آبادي با هم صحبت مي كنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت مي كنند.
عروس به رسم احترام صورت خود را مي پوشاند. چادري كه معمولا سفيد رنگ است و داماد برايش خريده است را تا آنجا پايين مي آورد كه صورتش ديده نشود.
عروس حتي گاهي تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتي با مادر او حرف نمي زند و به ندرت با نزديكان او سخن مي گويد
.
در قديم هرگاه عروس، خانواده داماد را مي ديد سعي مي كرد با آنان روبرو نشود و در صورتي كه سوالي از او پرسيده مي شد سعي مي كرد با ايما و اشاره به سوال پاسخ دهد.
اين رسم نوعي احترام تلقي مي شد. حسن كار اين بود كه تا مدتي ستيزه جويي لفظي، سخن چيني و ... به حداقل مي رسيد و عروس همچنان مورد احترام باقي مي ماند
.
اگر خانواده مي‌خواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روي نپوشاند بايد هديه‌اي به عروس مي‌دادند
اين رسم امروز در برخي روستاها رايج است و عروس حتي پس از مراسم عروسي و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامي نمي‌گويد و از او روي مي پوشاند

داماد نيز هرگاه بخواهد به نامزدي برود و بايد خواهر داماد يا يكي از نزديكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر مي داد و داماد سعي مي كرد پس از گذشت پاسي از شب و به طوري كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانه‌اي كه قبلا برايشان فراهم شده است به نامزدي برود و در تاريكي شب قبل از سپيده صبح نيز بايد خانه عروس را ترك كند. البته گاهي داماد كم تجربه يا خيلي جوان اگر در خواب مي‌ماند برايش عيب و ايراد بود.

در ترانه های كرمانجی به زيبايی آمده است:

ئا لا لاوكی ته‌ره مه‌ره

ئورغان ژه سه‌ر بسكان ته‌ره

رابو پيشين بوو هولئ هه‌ره



ای جوان بی قيد و بند

حاف را روی سرت كنار رفته است

بلند شو ( و برو) ظهر شده است
.

عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جايي بروند و كمتر اتفاق مي افتاد با هم به مهماني، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسي طول مي كشيد داماد موظف بود در شب چله و عيد براي عروس شب چله گی و عيدی ببرد كه معمولا پوشاك يا هديه ديگری بود.

 

  مراسم عروسي

عروسی کردیبا سپري شدن دوران نامزدي، برداشت محصول، بازگشت ايل از قشلاق و گاهي ييلاق، معمولا بهترين زمان براي عروسي‌هاي كردي است
. قبل از آغاز رسمي عروسي داماد جهيزيه را خريده است. خانواده دختر نيز با دوختن تشك و لحاف و جاجيم و قالي و... جهيزيه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسي چيزي نمانده است.
در مراسمی مختصر و كوچك نزديكان داماد جمع مي شدند با ترتيب دادن شامي، تقسيم كار مي شود و گروهي از جوانان فرداي آن روز براي تهيه هيزم عروسي دست به كار مي شوند
.
گروهي كار خبررساني را انجام مي دهند و گروهي به دنبال هماهنگي عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسي مي روند.
عروسي معمولا يك شبانه روز است از عصر شروع مي شود و تا عصر روز بعد ادامه دارد اين ليست حسنه باعث مي شود شادماني همچنان باشد. غمها رنگ ببازند.
طولاني شدن عروسي به همراه نوازندگي هنرمندان چيره دست آبشار بلندي بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها مي زدود، و سرزندگي كردهاي دلداده‌ء ايل و كوه و قبيله شايد ريشه در اين شادماني هاي مداوم دارد
.

حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره مي شود
.

 


  الف - نوازندگی عاشق‌ها

عروسی کردیآوای سرنا و دهل نسيم دل انگيزي است كه در پهند‌شت دل كردها وزيدن مي گيرد. آواي سرنا و دهل با تپش قلبها همراه مي شود.
شادي، لبخند، شادماني، يعني يك عروسي ديگر در پیش است. با شنيدن صداي موسيقي زن و مرد، پير و جوان جمع مي شوند. مهمانان از راه هاي دور و نزديك مي رسند. ميزبانان به استقبال مي روند.
نوازندگان هم مانند مراسم شيريني خوري با دهل و سرنانوازي به پيشواز مهمانان مي آيند. بوي اسپند در فضا مي پيچد. حالا مردم جمع شده اند، سر از پي سر افراشته شده است. زنان با لباس هاي رنگارنگ كه به بهار و خزان مي مانند حضور دارند.


پيرمردان با ترنم دلنشين رقص را آغاز مي كنند. معمولاً پيران آهنگ «خانها را كه نوعي آهنگ سنگين است براي رقص مناسب مي دانند.


عروسی کرمانجیپس از آن ميدان به جوانان سپرده مي شود و رقص تند و تندتر مي شود. سپس رقص زنها آغاز مي شود. رقص زنها بر خلاف مردان بسيار سنگين است

حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دايره وار به رقص درآمده اند تماشايي است.
گاه نيز زنان و مردان هم زمان دایره‌وار به رقص مي پردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگي بر سر و صورت مي افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند
.

 



 


 

  پ - حضور داماد

عروسی کرمانجیداماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگي سر و صورت لباس دامادي را برتن مي كند. تعدادي از جوانان به سراغ داماد مي روند. داماد و براكه در كنار هم در ميان شادي جوانان به عروسي نزديك مي شوند.
نوازندگان به پيشواز داماد مي آيند، او نيز شاباشي به عنوان هديه مي دهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسي مي شود. با مهمانان احوالپرسي و روبوسي مي‌كند. پس از احوالپرسي داماد وارد معركه رقص مي شود.
دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز مي كنند. شاباش‌هاي پيايي داماد توسط اطرافيان در اين شب به ياد ماندني است

معمولا در اين شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگي مي‌رقصند. در اينجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوي مردان به مردان داده مي شود و یا در جیب آنان گذاشته می‌شود، ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان يا چارقد آنان مي بندند يا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام مي دهند.

 



  پ - توره‌های عروسی

حضور انبوه مردم در عروسي به نوعي باعث مي شود عاشق‌ها(نوازندگان محلي) به اجراي ديگري در كنار موسيقي روي آورند. اجرای «توره» كه نوعي نمايش تئاتری طنزآميز است که توسط عاشق‌ها اجرا مي‌شود
.
محمدرضا درويشي در اين باره مي نويسد: « توره عروسي توسط عاشق ها اجرا مي‌شد. عاشق ها، قديمي ترين و اصيل ترين هنرمندان شمال خراسان هستند.
متن نمايش توره حاوي طنز و انتقاد بود كه توام با موسيقي با شكل محاوره و گفتگو ميان اجراكنندگان خوانده مي‌شد و موسيقي نقش فضاسازي را در طول نمايش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود

توره عروسي معمولا در عروسي‌هاي باشكوه اجرا مي‌شد. زمان اجراي آن حدود نيمه شب (به عنوان تنفسي در پس رقص‌ها) يا در ظهر روزي كه عروس به خانه داماد برده مي شد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پيش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعيت مجلس و حال و هواي آن موضوعي را انتخاب و نقش هر يك از اعضا را مشخص مي كرد.

نیش‌هاي نهفته در طنز‌هاي توره بيشتر متوجه بزرگان ايل و خوانيني بود كه ثروت زياد داشتند اما خسيس بودند و به تهي‌دستان كمك نمي‌كردند. به مردم زور مي‌گفتند و اخلاق خوب انساني و اجتماعي را به درستي رعايت نمي‌كردند. (تنها كسي كه از گزند نیش عاشق‌ها در امان مي ماند ايلخان بود)
اطرافيان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت مي كردند
.


  
ت - بردن لباس‌های عروس


عروسی کرمانجیپس از حمام رفتن داماد، گروهي از اطرافيان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچه‌اي را بر سر مي گذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس هاي اهدايي داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگي بر رويش به خانه عروس مي برند. در آنجا نيز مختصر مراسمي برگزار مي‌شود.
عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زماني باقي مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پيدايشان شود. صداي ساز و آواز كه مي‌آيد مهمانان از راه مي‌رسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پيش است
.


 
 

   ث - حنا بندان

 

علاوه بر شيريني خوري در مراسم عروسي نيز دست عروس و داماد حنا بسته مي شود.

 عليرضا سپاهي لائين در اين باره مي نويسد:
« اين آيين در نيمه شب اجرا مي گردد كه گروهي از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنايي را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس مي‌روند تا آيين ويژه حنابندي را به جاي آورند. در اين مراسم دست داماد به وسيله براكه و دست و پاي عروس به وسيله «دسته خا» حنابندي مي‌شود و در پايان داماد بر سر عروسش نقل و شيريني و سكه مي پاشد.»
در اين شب نيز نزديكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پايان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهي مي كنند
.

 

  ج - كشتي گرفتن

عروسی کرمانجیپس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسي و در شب، مردان در ميدان روستا يا در نقطه اي نزديك به محل عروسي گرد مي‌آيند.
پيشكسوتان همه جمعند. باز هم آواي دهل و سرنا و آغاز كشتي است. كشتي با چوخه ديري است كه در اين منطقه اجرا مي شود.
در قديم بندي كه بر پشت كشتي گيران بسته مي شد كشني ناميده مي‌شد اين بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ايرانيان باستان «گفتار نيك، كردار نيك، و پندار نيك» كه يادگار حضرت زرتشت بوده است.
قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است
.

جوانان در نهايت جوانمردي كشتي را آغاز مي كنند، هدف برد و باخت نيست هدف تمرين
زندگي است، تمرين غيرت و مردانگي و جوانمردي است و جوانان آبادي و پيران سپيد موي اين را خوب مي دانند تا مراسم شيرين عروسي به صحنه كشاكش و لجاجت و برتري جويي تبديل نشود.
كسي كه نفر اول شود قند اول را به او مي‌دهند. در اين روز هديه‌هايي كه مي‌تواند ، قوچ ، قالي و... باشد به پهلوانان مراسم داده مي‌شود. در زمان برگزاري مراسم كشتي زنان در حال رقص هستند
.

 


  چ - آوردن عروس
 


زيباترين قسمت عروسي شايد، بخش آوردن عروس از خانه پدري به خانه داماد است. معمولا در نزديك‌هاي ظهر و پس از رقص و كشتي به سراغ عروس مي‌روند.
عروسی کرمانجی داماد سوار بر اسب با تعدادي از جوانان به تاخت و تاز مي‌پردازد. مردم به سمت خانه عروس راهي مي‌شود. رقص زنان و مردان پيشاپيش مهمانان و جمعيت شيريني خاصي به اين مراسم مي‌دهد.
نوازندگان و خوانندگان خوش قريحه نيز در مسير مشغول هنرنمايي هستند
.

عروس آراسته است با لباس كردي برتن، با پارچه قرمز رنگي كه بر سرش افكنده‌اند و سنجاقش زده‌اند، عروس بايد خانه پدري را با تمام خاطراتش ترك كند.
معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدري رسم است كه ياران داماد شئي را از خانه عروس برمي‌دارند كه ممكن است ليوان، قاشق يا... باشد (اين رسم در برخي نقاط ايران از جمله در بين مردم استان فارس نيز رايج است
(.

قبل از بردن عروس معمولا پدر يا براكه دستمالي را كه در درون آن نان و پنير نهاده شده است بر كمر عروس مي بندد.
عبدا...مستوفي در مورد اين سنت مي نويسد:
«آقاي علي اكبر دهخدا، در يكي از چرندو پرندهاي صور اسرافيل اين كار را (نان و پنير به كمر عروس بستن) وظيفه پدرعروس نوشته‌اند ولي در طبقات بالاتر اين كار را به پسر بچه‌اي محول مي كردند... براي بستن نان و پنير به كمر عروس چيزهايي از قبيل بردن خير و بركت به خانه داماد ذكر مي كردند
مستوفي معتقد است «چون عروس تازه از راه رسيده و از سوراخ و سمبه هاي خانه خبري ندارد پس بهتر است كه اين اول غذاي داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكري هم از داماد به عمل آمده باشد.»

عروسی کرمانجیعلاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنير به كمر بستن مي توان به اين دو مورد اشاره كرد.
نخست اين كه خانواده عروس از سر نداري و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم اين كه بيانگر اين مفهوم باشد كه عروس از خانه پدري با يك لقمه نان ساده و پنير راهي خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زياده خواهي را از خود دور كند و زندگي در كام خود و داماد تلخ نكند
.

قبل از بيرون بردن عروس از خانه پدري بايد هديه‌اي به دايي داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار مي كنند.
در جلوي عروس پسر بچه‌اي بر اسب سوار مي‌شود.«آنان معتقدند با اين كار نخستين فرزند عروس و داماد، پسر مي‌شود سپس داماد با اسب، به پيشواز عروس مي رود.»


عروسی کرمانجیمردم دست زنان و شادي كنان، همراه با آواي سرنا و دهل و كف‌هاي ممتد به طرف خانه داماد حركت مي كنند.
حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پيش مي‌روند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسيدن به خانه داماد در محلي وسيع و هموار عروس سوار بر اسب مي ماند. داماد از اسب به زير مي‌آيد و سيب و انار و قندهايي كه در يك سيني چيده شده است را در دست مي گيرد.
داماد انار يا سيب اول را بر مي دارد و در جيبش مي گذارد تا به عروس تقديم كند. براكه سيني پر از انار و سيب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در ميانه، با فاصله اي 20 تا 30 متري سوار بر اسب ايستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سيب و انار و قندهاي عروسي‌اند.
شوق جوانان براي گرفتن سيب و انارهاي عروسي تماشايي است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند
.

 


 

  ح - رسيدن عروس به منزل داماد

عروسی کرمانجیحالا عروس به حياط منزل داماد رسيده است. بوي اسپند، شادي مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پياده نمي شود، بايد ابتدا پدر داماد هديه‌اي به او بدهد. اين هديه مي‌تواند يك تكه زمين، يك باغ، چند راس گوسفند، گاو يا... باشد
. « به محض اينكه عروس به در حياط خانه داماد مي‌رسيد تشت بزرگي را محكم به زمين مي‌كوبيدند و عروس بايد از روي آن رد شود. پس از اينكه عروس وارد اتاق مي شود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد مي‌گويند و هديه‌اي بزرگ به او مي بخشند.

مردم نيز پس از فرود آمدن عروس در جايي مي‌نشينند و قبل از صرف نهار هديه‌هايي را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هديه مي‌دهند
در ليستي اسم افراد و مبلغ هديه داده شده نوشته مي شود (سیاهیهء عروسی) و اين كار حداقل كمكي است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگي مشتركشان مي رسانند
.

سر شب پس از عروسي، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت مي‌كردند و مهماناني از طرف خانواده عروس و داماد گرد مي‌آمدند و كفگير را به دست عروس مي‌دادند كه آن شب، به شب «كفگير به دست» معروف است و عروس از فرداي آن شب وارد امور خانه و خانه داري و جريان عادي زندگي مي شود.

بدين سان كردهای خراسان، زندگي را در كامشان شيرين مي كنند. تلخي ها در كام شان شهد مي شود.
كردها با رقص و شادماني، با چوب بازي در عروسي، در عين شادماني، چابكي و ورزیدگي را تمرين مي كنند.
طبيعت كتاب پر ورقي است كه كردها شايد بيشتر اين كتاب را مي شناسند و با آن خو کرده‌اند. اين كتاب به آنان آموخته است و پيوندشان را با روشنايهاي اخلاق، عاطفه و زندگي بيشتر كنند و كردها بدين گونه درايت ديروز و سنت هاي اصيل را بر دوش دارند که برای همیشه ناميرايند، هر چشمي بسته مي‌شود ديده‌اي ديگر به زندگي سلام مي‌دهد و اينجاست كه كردها در جغرافيايي بي كسي در تراويدنند. مي‌مانند تا عشق غريب نماند
.

 

  پژوهشگران

1-اسماعيل حسين پور كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي

2 -علي عاقل كارشناس ارشد علوم اجتماعی


  توضیح: در مورد آداب و رسوم خواستگاري از سايت «تبيان» نيز برداشت هايي صورت گرفته است.


   منابع

ـ توحدي ـ كليم ا...، كرمانج (كجله) سال اول، شماره دوم، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

2- Stockholm - Avasin/korden xorasane/institga kurdi,Hej:5.19972

3ـ طبيبي ـ حشمت الله، جامعه شناسي و مردم شناسي ايلات و عشاير، انتشارات دانشگاه تهران، آذرماه 1371.

4ـ پاپلي يزدي ـ محمدحسين، كوچ نشيني در شمال خراسان، ترجمه اصغر كريمي، انتشارات استان قدس، 1371.

5ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد، روزنامه اطلاعات، 26 ارديبهشت 1383.

6ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان، انتشارات مهردامون، بهمن 1383.

7ـ درويشي ـ محمدرضا، از ميان سروده ها و سكوت ها، موسسه فرهنگي ماهور، تهران 1380.

8ـ سپاهي لائين ـ عليرضا، عروسي در هزار مسجد، كرمانج (مجله) سال اول، شماره 2، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

9ـ طلوعي ـ محمود، خواندني هاي قرن، نشر گفتار، چاپ دوم، سال 1365.

10ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد،...

11ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان،...



   مال ئاوا

 



داستاني از ناپلئون 

به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .

گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم  ؟

پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند :  او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند .

پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟

ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی اپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟

محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم .

سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف …..

با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی  و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست.

سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟

 


درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ ارتيان در تاريخ 19 تير ماه 1390 با هدف معرفي هرچه شايسته تر روستاي نوده چناران ايجاد شد كه پس از دوماه فعاليت بدليل اختلال در سرور سايت ميزبان مطالب ان حذف شد .اين وب پس از مدت كوتاهي وقفه با تغير جزئي در آدرس خود كه (artiuan )را به ( artiyan)تغير داد (uبهy) دوباره آغاز بكار كرد . اين وبلاگ تا تاريخ 9/9/90از مشهد مديريت مي شد ولي از اين تاريخ به بعد وبلاگ از خود محل رستاي نوده چناران مديريت ي شود .نكته ديگر اينكه بدليل نبودانواع خدمات مرسوم اينترنت اين وبلاگ اولين وتنها خدمات اينترنت در روستاي نوده است كه از اينترنت سيار GPRSاستفاده ميكند.به اميد روزي كه اينترنت در خانه همه اهالي نوده جايگاه شايسته خود را داشته باشد. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ بهره كافي را ببريد ومارا از ايده ها ونظرات خود بهره مند سازيد . باسپاس بهزاد
موضوعات
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+نوده چناران+|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ ادبي +|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ مصاحبه +|||-
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوده چناران(كوچه باغهاي ارتيان) و آدرس artiyan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 89
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 1639
بازدید کل : 34702
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

<-PollName->

<-PollItems->


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Email Icon by Yasgig.ir Email Icon by Yasgig.ir
چت روم

معرفي روستاي زيباي نوده چناران -عكسهاي زيباوديدني از نوده-مطالب ادبي جذاب وخواندني واموزنده- به جذابترين وبلاگ روستايي خوش امديد -كليك كنيد ولذت ببريد